شرح حدیث معرفة الامام بالنورانیة

شرح حدیث معرفة الامام بالنورانیة

دی 4, 1399

بازدیدها : 318

اخبار, متفرقه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و العاقبة لأهل التقوی و الیقین و الصلواة و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین حبیب إله العالمین أباالقاسم محمد.

روایت در مورد امام تقریباً تمام شد، درجه آخر این است که انسان بداند که امام همه کاره است، انسان باید به حدی برسد که اسرار امام را بداند و تسلیم اسرار امام شود و بداند که دست امام از همه جهت باز است، وقتی انسان به این حد معرفة برسد دیگر خیلی متوسل به ائمه می‌شود و به آن‌ها توجه می‌کند، و توجه به آن‌ها در همه امور دنیوی و اخروی انسان کار ساز است، قَالَ جَابِرٌ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ‏ بَعْدَ ذَلِكَ‏ شَيْ‏ءٌ يُقَصِّرُهُمْ‏ قَالَ ع نَعَمْ إِذَا قَصَّرُوا فِي حُقُوقِ إِخْوَانِهِمْ وَ لَمْ يُشَارِكُوهُمْ فِي أَمْوَالِهِمْ وَ فِي سِرِّ أُمُورِهِمْ وَ عَلَانِيَتِهِمْ‏ وَ اسْتَبَدُّوا بِحُطَامِ الدُّنْيَا دُونَهُمْ فَهُنَالِكَ يُسْلَبُ الْمَعْرُوفُ وَ يُسْلَخُ مِنْ دُونِهِ سَلْخاً وَ يُصِيبُهُ مِنْ آفَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا وَ بَلَائِهَا مَا لَا يُطِيقُهُ وَ لَا يَحْتَمِلُهُ مِنَ الْأَوْجَاعِ فِي نَفْسِهِ وَ ذَهَابِ مَالِهِ وَ تَشَتُّتِ شَمْلِهِ لِمَا قَصَّرَ فِي بِرِّ إِخْوَانِهِ قَالَ جَابِرٌ فَاغْتَمَمْتُ وَ اللَّهِ غَمّاً شَدِيداً وَ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا حَقُّ الْمُؤْمِنِ عَلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ قَالَ ع يَفْرَحُ لِفَرَحِهِ إِذَا فَرَحَ وَ يَحْزَنُ لِحُزْنِهِ إِذَا حَزِنَ وَ يُنْفِذُ أُمُورَهُ كُلَّهَا فَيُحَصِّلُهَا وَ لَا يَغْتَمُّ لِشَيْ‏ءٍ مِنْ حُطَامِ الدُّنْيَا الْفَانِيَةِ إِلَّا وَاسَاهُ حَتَّى يَجْرِيَانِ فِي الْخَيْرِ وَ الشَّرِّ فِي قَرْنٍ وَاحِدٍ قُلْتُ يَا سَيِّدِي فَكَيْفَ أَوْجَبَ اللَّهُ كُلَّ هَذَا لِلْمُؤْمِنِ عَلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ قَالَ ع لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ لَا يَكُونُ أَخَاهُ وَ هُوَ أَحَقُّ بِمَا يَمْلِكُهُ قَالَ جَابِرٌ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ مَنْ يَقْدِرُ عَلَى ذَلِكَ قَالَ ع مَنْ يُرِيدُ أَنْ يَقْرَعَ أَبْوَابَ الْجِنَانِ وَ يُعَانِقَ الْحُورَ الْحِسَانَ وَ يَجْتَمِعَ مَعَنَا فِي دَارِ السَّلَامِ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ هَلَكْتُ وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِأَنِّي قَصَّرْتُ فِي حُقُوقِ إِخْوَانِي وَ لَمْ أَعْلَمْ أَنَّهُ يَلْزَمُنِي عَلَى التَّقْصِيرِ كُلُّ هَذَا وَ لَا عُشْرُهُ وَ أَنَا أَتُوبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مِمَّا كَانَ مِنِّي مِنَ التَّقْصِيرِ فِي رِعَايَةِ حُقُوقِ إِخْوَانِيَ الْمُؤْمِنِينَ‏.[1]

در ادامه روایت جابر می‌گوید قَالَ جَابِرٌ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ‏ بَعْدَ ذَلِكَ‏ شَيْ‏ءٌ يُقَصِّرُهُمْ یعنی این‌هایی که به این حد نرسیدند در امر امامت تقصیر کردند و مستضعف هستند، مستضعف کسی است که مثلا در جزیره‌ای یا در یک جنگلی قراردارد که از اسلام و پیامبر و امام و دین خبر ندارند، آدمی که امام را با این معرفة نشناسد مستضعف است، تا برسد به آنجایی که بصیرت پیدا کند، در واقع بصیرت نداریم، سنی‌ها بصیرت ندارند ما هم بصیرت نداریم، منتهی آن‌ها یک درجه عقب‌تر از ما هستند که اصلاً معتقد به امام نیستند، ما در یک درجه دیگر هستیم وضعیت ما از آن‌ها بهتر است، اما نسبت به معرفة امام ما هم کمبود داریم، و بهآن حدی که باید امام را بشناسیم نیستیم، در اینجا جابر می‌گوید آیا بعد از این امر که در این جهت ما مقصر هستیم چیز دیگری هم هست که ما نسبت به آن مقصر باشیم؟ امر دیگری هست که ما مقصر باشیم؟ در امر امامت مقصر هستیم که نرفتیم معرفة امام را بالنورانیة بفهمیم و بشناسیم، اما آیا غیر از این هم چیز دیگری هست که ما نسبت به آن مقصر باشیم؟ حالا ببینید این امر دوم چقدر مهم است که امام فرمود در این امر هم مقصر هستید، این امر دوم کجا است؟ قَالَ ع نَعَمْ إِذَا قَصَّرُوا فِي حُقُوقِ إِخْوَانِهِمْ وقتی در حقوق برادران خود مقصر باشیم، اخوان یعنی آن‌هایی که دارای ولایت هستند وَ لَمْ يُشَارِكُوهُمْ فِي أَمْوَالِهِمْ آن‌ها را در اموال خود شریک ندانند، ‏ وَ فِي سِرِّ أُمُورِهِمْ وَ عَلَانِيَتِهِمْ در اسرار آن‌ها را امین ندانند یا مثلاً کوتاهی کنند، وَ اسْتَبَدُّوا بِحُطَامِ الدُّنْيَا دُونَهُمْ خود به امور دنیا مستبد شوند آن وقت به آن برادران و خواهران ایمانی خود اعتنایی نکنند در امر دنیا، خیلی مشکل است برای ثروتمندانی که به مردن نمی‌رسند، فَهُنَالِكَ يُسْلَبُ الْمَعْرُوفُ‏ وَ يُسْلَخُ مِنْ دُونِهِ سَلْخاً وَ يُصِيبُهُ مِنْ آفَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا وَ بَلَائِهَا مَا لَا يُطِيقُهُ وَ لَا يَحْتَمِلُهُ مِنَ الْأَوْجَاعِ فِي نَفْسِهِ وَ ذَهَابِ مَالِهِ وَ تَشَتُّتِ شَمْلِهِ لِمَا قَصَّرَ فِي بِرِّ إِخْوَانِهِ اگر در اینجا که در امر برادران ایمانی تقصیر کردید اینجا معروف سد می‌شود، معروف دیگر انجا نمی‌شود و کارهای خیری که باید انجام دهند دیگر انجام نمی‌شود، وَ يُسْلَخُ مِنْ دُونِهِ سَلْخاً و گویی از امعروف و این‌ها کنار می‌آیند وَ يُصِيبُهُ مِنْ آفَاتِ مِنْ آفَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا وَ بَلَائِهَا مَا لَا يُطِيقُهُ، به آن مال و ثروتی که دارد و با آن به اخوان خود نمی‌رسد آفت‌های دنیا و بلای دنیا به آن اصابت می‌کند، آن مقداری که طاقت آن را ندارد، گرفتاری برای او پیدا می‌شود، و نمی‌داند که درد او به خاطر این است که به درد دیگران نرسیده، وَ لَا يَحْتَمِلُهُ نمی‌تواند تحمل کند مِنَ الْأَوْجَاعِ فِي نَفْسِهِ گاهی مرض‌هایی در او پیدا می‌شود که نمی‌تواند درمان آن را پیدا کند، این مرض در اثر آن است که به درد دیگران نرسیده بود، دیگری مرض داشت به او نرسید حالا خدا او را به مرض بدتر از آن دچار می‌کند، وَ ذَهَابِ مَالِهِ گاهی مواقع هم هست که برکت از مال او برداشته می‌شود، مال او از بین می‌رود، وَ تَشَتُّتِ شَمْلِهِ به چه کنم چه کنم دچار می‌شود، رشته زندگی از دست او در می‌رود لِمَا قَصَّرَ فِي بِرِّ إِخْوَانِهِ چون در حق برادران و برو نیکی به آن‌ها مقصر است، این هم یکی از اموری است که بعد از قصر نسبت به معرفة به امام آمده و این چقدر مهم است که بعد از قصر نسبت به معرفة به امام آمده است، بدانید که آدم‌هایی که می‌توانند گره دیگران را باز کنند بفکر دیگران نباشند، قَالَ جَابِرٌ فَاغْتَمَمْتُ وَ اللَّهِ غَمّاً شَدِيداً وقتی امام فرمود که انسان باید اینگونه به برادران مومن خود برسد من غم شدیدی پیدا کردم مغموم شدم، گفتم که وَ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا حَقُّ الْمُؤْمِنِ عَلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ حق برارد مومن بر برادر مومن چیست؟ قَالَ ع يَفْرَحُ لِفَرَحِهِ إِذَا فَرَحَ حق او این است که اگر او خوشحال شد این هم خوشحال شود، وَ يَحْزَنُ لِحُزْنِهِ إِذَا حَزِنَ به حزن او محزون شود، خوشحال شود به خوشحالی او و محزون شود به غم او اگر او غمناک شد، وَ يُنْفِذُ أُمُورَهُ كُلَّهَا فَيُحَصِّلُهَا وَ لَا يَغْتَمُّ لِشَيْ‏ءٍ مِنْ حُطَامِ الدُّنْيَا الْفَانِيَةِ إِلَّا وَاسَاهُ یعنی نفوذ کند در امور او و تمام امور او را بررسی کند، رسیدگی کند فَيُحَصِّلُهَا به امور او رسیدگی کند، کمبودها و مشکلات او را، وَ لَا يَغْتَمُّ لِشَيْ‏ءٍ مِنْ حُطَامِ الدُّنْيَا الْفَانِيَةِ مغموم نشود برای چیزی از امور دنیا إِلَّا وَاسَاهُ یعنی آن مومن مغموم نشود برای چیزی از امور دنیا إِلَّا وَاسَاهُ إلا به اینکه اخوه او مریض و بیمار است، گرفتار است، اجاره خانه ندارد بدهد، حَتَّى يَجْرِيَانِ فِي الْخَيْرِ وَ الشَّرِّ فِي قَرْنٍ وَاحِدٍ یعنی در شر و خیر باید قرین هم باشند، الآن می‌بینید یکی میوه فروشی اینقدر میوه می‌خرد و پر می‌کند، یکی هم می‌بینی که می‌رود میوه گندیده را جمع می‌کند، قُلْتُ يَا سَيِّدِي فَكَيْفَ أَوْجَبَ اللَّهُ كُلَّ هَذَا لِلْمُؤْمِنِ عَلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ جابر سؤال کرد چگونه خدا واجب کرده همه این‌ها را بر مومنین نسبت به مومنین دیگر، قَالَ ع لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ لَا يَكُونُ أَخَاهُ وَ هُوَ أَحَقُّ بِمَا يَمْلِكُهُ اخ مومن احق بما یملکه است، قَالَ جَابِرٌ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ مَنْ يَقْدِرُ عَلَى ذَلِكَ چه کسی قدرت دارد که این طور با دیگران مواسات کند، قَالَ ع مَنْ يُرِيدُ أَنْ يَقْرَعَ أَبْوَابَ الْجِنَانِ کسی که اراده دارد که در بهشت را بکوبد، وَ يُعَانِقَ الْحُورَ الْحِسَانَ وَ يَجْتَمِعَ مَعَنَا فِي دَارِ السَّلَامِ آن‌هایی که می‌خواهند با ما باشند اینگونه هستند، قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ هَلَكْتُ وَ اللَّهِ به خدا که من هلاک شدم يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِأَنِّي قَصَّرْتُ فِي حُقُوقِ إِخْوَانِي وَ لَمْ أَعْلَمْ أَنَّهُ يَلْزَمُنِي عَلَى التَّقْصِيرِ كُلُّ هَذَا وَ لَا عُشْرُهُ من نمی‌دانم که همه این تقصیر بر من است یا عشر آن، وَ أَنَا أَتُوبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مِمَّا كَانَ مِنِّي مِنَ التَّقْصِيرِ فِي رِعَايَةِ حُقُوقِ إِخْوَانِيَ الْمُؤْمِنِين. خدایا توبه می‌کنم.


[1]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏26، ص16، باب 14 نادر في معرفتهم صلوات الله عليهم بالنورانية و فيه ذكر جمل من فضائلهم ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کد امنیتی 1 + 4 =