
جلسه درس اخلاق آیت الله هاشمی علیا در حوزه علمیه حضرت قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چیذر. دوشنبه 1398/11/28
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و العاقبة لاهل التقوی و الیقین و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین اباالقاسم محمد.
ضمن تبریک ولادت باسعادت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به همه عزیزان، خواهران و برادران. تشکر از عزیزانی که تشریف آوردند از قم و جاهای دیگر تشریف آوردند، من به این زحمتها راضی نیستم، واقعاً شرمندهام ولی خب لطف آقایان است، و این عزیزان چه حالا در قم و چه جاهای دیگر، چه در شهرستانها، چه خانمها و چه آقایان، که مشغول فعالیت دینی و مذهبی و تبلیغی حوزه و غیر حوزه هستند خوشحال میشویم، گاهی یک مقداری از بعضی مسائل نگران میشویم، اما در مقابل میبینیم که بعضی از عزیزان وجود آنها خیر است، خوشحال میشویم، به هر حال اگر عمر ما ضایع شد، اگر عقب ماندیم، اگر مشکلات زیادی داریم، شاید این عزیزان بیایند و دست ما را بگیرند، من تشکر میکنم و خوب بود که این مجلس هم از عزیزان استفاده میشد، چون ما دیگر توقف کردیم و آقایان بالا آمدند، در این مجلس جای صحبت من نیست، با وجود عزیزانی که حضور دارند و بحمد الله دارای فضائل و علم و اخلاق و معنویت و جهات دیگر هستند و کامل هستند، من نباید مزاحم شوم، ولی به هر حال چون برنامه ما این بوده و اصرار عزیزان بر این بود که ما صحبت کنیم، صحبت ما در موضوعات دیگری بود لکن به مناسبت زمان و اینها بنا شد که یک مقداری آن صحبتها را کنار بگذاریم و اگر زمانی بود و إنشاءالله اگر توفیقی بود بعداً، امروز را یک مقداری صحبت دیگری داشته باشیم، با ذکر یک صلوات.
قال الله تعالی أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُون.[1] أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرينَ ما كانُوا يَعْمَلُون.[2] آیاتی از این قبیل داریم که تحریک نموده انسانها را، خداوند بندگان خود را تحریک نموده به اعمال صالح، چرا؟ برای اینکه بالاخره عالم عالمی است که باید به آنجا رفت، کلاس تکامل انسان است، کلاس رسیدن به خود و بهرههایی برای عمر آدم است، در دعای روز سه شنبه میگویید خدایا اصلح دینی، دین من را اصلاح کن، که همه وجود انسان و سعادت انسان در پرتو دین است، و همچنین آخرت هم که او دار قرار و مقر من است، واقعاً و حقیقةً همین است، اعتقاد به این معنا که یک عالم دیگری است که همه اعمال انسان در آنجا بروز و ظهور پیدا میکند يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر.[3] مخفیها آشکار میشود، يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد.[4] تمام اعمال را میبینیم، خدا کند که ما سوئی نداشته باشیم، خدا کند در این عالم بتوانیم زشتی خود را جبران کنیم، کمبود خود را جبران کنیم، نواقص خود را برطرف کنیم که آنجا تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعيداً. نرسیده آن روزی که بگوییم خدایا چه فرصتی در دنیا داشتیم و این فرصت از دست ما رفت، چه لحظههایی داشتیم که میتوانستیم آن لحظات را با عبادات، با اعمال، با اعمال صالح از آن لحظات در آخرت بهره ببریم و پر کنیم صفحه اعمال خود را از عباداتی که این چنین خدا دعوت کرده و این چنین اجرهای بیحسابی را در مقابل یک اعمال کوچک و بیارزش در مقابل ما قرارداده، یک لاإلهإلاالله چقدر وقت میگیرد، یک سبحان الله چقدر وقت میگیرد، یک ذکر خدا چقدر برای انسان زحمت دارد، اما میدانید که در مقابل این ذکرها، اینکه زبان انسان دائم الذکر باشد، به قلب تلقین کند این ذکر را، تا آن ذکر در قلب جا بگیرد و قلب نورانی شود، نور پیدا کند، اگر نور پیدا کند، همان طور که در آن روایت گفتیم فتح قلب به رضای بقضای الهی است، این کلید فتح دل است، وقتی دل فتح شد آن وقت آثار و برکاتی دارد که در این مورد إنشاء الله در جلسه بعد صحبت میکنیم.
فتح قلب سه علامت داشت که دو علامت آن مانده بود، صدق و یقین، باور کنیم قیامت را، باور کنیم حساب و کتاب را، اگر باور کنیم تمام اعمال ما دگرگون میشود، آن نورانیت را خدا در دل ما قرار میدهد، أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ نوع مردم مردهاند، اما انسانهای با یقین که عالم قیامت و حساب و کتاب را باور دارند، جزای عمل را فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه، وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه.[5] را به اعماق دل خود وارد کردند این دل نورانی شد، اینها یک حیات دیگری پیدا میکنند، یک عالم دیگری دارند، عالم در نظر آنها به یک نحوه دیگری جلوه دارد، نسبت به آنهایی که به این مقام از معرفت و نور نرسیدند.
حالا ببینید یک دعایی دارد در سختیها، رنجها، اضطرابها، مشکلات، امام سجاد(علیه السلام) دعایی دارد، دعای 22 صحیفه مبارکه سجادیه، من در مسجد هم گفتم، روی تفسیر قرآن نسبتاً کار شده، نهجالبلاغه هم کذلک، اما در صحیفه کمتر بحث شده و این کتاب نورانی است، من بارها عرض کردم، اخلاق است، عرفان است، هر چه بخواهید در این صحیفه وجود دارد، خوشبحال آنهایی که زندگی خود را با این کلمات درر بار ائمه معصومین و دعاهای ائمه برنامه دارند، حالا من یکی از این دعاها را به مناسبت زمان و گرفتاریهای زمان و اوضاع فعلی این کلمات را با چند روایت انتخاب کردم که امروز خدمت عزیزان تقدیم کنیم. امام سجاد در این دعای 22 صحیفه سجادیه در مورد شدتها و سختیها و امور مشکل میفرماید اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنِي الرَّغْبَةَ فِي الْعَمَلِ لَكَ لِآخِرَتِي حَتَّى أَعْرِفَ صِدْقَ ذَلِكَ مِنْ قَلْبِي، وَ حَتَّى يَكُونَ الْغَالِبُ عَلَيَّ الزُّهْدَ فِي دُنْيَايَ، وَ حَتَّى أَعْمَلَ الْحَسَنَاتِ شَوْقاً، وَ آمَنَ مِنَ السَّيِّئَاتِ فَرَقاً وَ خَوْفاً، وَ هَبْ لِي نُوراً أَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ، وَ أَهْتَدِي بِهِ فِي الظُّلُمَاتِ، وَ أَسْتَضِيءُ بِهِ مِنَ الشَّكِّ وَ الشُّبُهَاتِ.[6]
وَ ارْزُقْنِي الرَّغْبَةَ فِي الْعَمَلِ خدایا رزق و روزی من کن، همه امور رزق انسان است، رزق مادی و معنوی، همه رزق است، توفیقات انسان رزق انسان است، موفقیت در کارهای خیر رزق انسان است، این را انسان باید از خدا بخواهد، یک چیزهایی را خدا به انسان بدون سؤال داده، بدون سؤال ما را خلق کرده، دست و پا و جوارح داده، اما بعضی چیزها را با گدایی و سؤال به انسان میدهند، تمام آنهایی که به یک درجاتی از سیر و سلوک معنوی رسیدند اینها از خدا گرفتند، باید از خدا گرفت، خدایا رزق و روزی من کن، چه چیزی را؟ الرَّغْبَةَ فِي الْعَمَلِ چون قیامت عمل میخواهند، عمل صحیح، عمل خالصانه، عمل لله، منتهی عمل در اینجا اطلاق دارد، لَكَ لِآخِرَتِي عمل لک، برای تو، خیلی وقتها انسان عمل میکند برای خدا، اما لآخرة نیست، درس میخواند برای خدا، قربة الی الله، اما به یک جایی برسد، یک مقامی بگیرد، یک پستی بگیرد، امثال ذلک، دنیا باشد، درس خوانده لله اما لدنیا، این کافی نیست، لله و لآخرتی، کار برای خدا و برای آخرت، اگر کار برای خدا شد اما برای دنیا، أجر آن در همین دنیا است، نتیجه را هم در همین دنیا میگیرد، اما اگر لآخرة شد ذخیره میشود برای آخرت. یکی را خدا آنجا بیحساب میدهد، یک لاإلهإلاالله، یک سبحان الله، یک ذکر را بیحساب میدهد، دو رکعت نماز نیمه شب را خدا بیحساب اجر میدهد، چون لآخرة است، خدایا رزق و روزی من کن که عمل کنم لک، اول عمل برای خدا، آن هم لآخرتی، نه لله لدنیا، خیلی وقتها است که انسان کار میکند اما کار او برای دنیا است، هدف دنیا است، ولو عمل لله باشد، این کافی نیست.
قرآن میفرماید مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ في حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيب.[7] آنهایی که حرث آخرت میخواهند، آثار و برکات آخرت را میخواهند، ثوابها و اجر آخرت را میخواهند نَزِدْ لَهُ همه دست او است، یعنی هم به او دنیا را میدهیم هم آخرت را، چون لله و لآخرة بود، آثار و برکات دنیوی و اخروی دارد وَ مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا آن کسی که دنیا و آثار و برکات دنیویی را میخواهد نُؤْتِهِ مِنْها از این دنیا هم به او میدهد، از این زحمتی که کشیده برخوردار میشود، بالاخره از این زحمتی که کشیده از دنیا به یک جاهایی میرسد، اما وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيب، آخرت بهره ندارد، چون لله او لدنیا بود، لله او لآخرة نبود، وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيب بهره آخرتی ندارد، چیزی بدست نمیآورد، هرچه بدست بیاورد در همین دنیا است، تعریف میکنند، تمجید میکنند، بزرگ یاد برای او میگیرند همین کارهایی که انجام میدهند، اعلام میکنند، روزنامه و مجله و اینها اما وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيب.
مَنْ كانَ يُريدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُريدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُورا.[8] دنیا را ولو به عبادات، لله است اما يُريدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فيها ما به آنها میدهیم، فوری هم میدهیم، در همین دنیا هم میدهیم، نمیگذاریم آخرت، همین دنیا آثار را میبیند، عَجَّلْنا لَهُ فيها اما ما نَشاءُ آن چیزی که ما میخواهیم، نه آن چیزی که او میخواهد، این طور نیست که هر کسی برای دنیا قدم برداشت به هر مقامی در دنیا بخواهد میرسد، الآن چند هزار نفر اسم نوشتند برای رسیدن به مقام، آیا همه میرسند؟ ما نَشاءُ آن کسی که ما بخواهیم و به آن مقداری هم که ما بخواهیم، هم مقدار به دست ما است، هم افرادی که ما میخواهیم انتخاب میکنیم، همه دست خود خدا است، لِمَنْ نُريدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُورا اما نتیجه جهنم است، وقتی هدف دنیا شد در آخرت بسته میشود.
امام(علیه السلام) در اینجا میفرماید خدایا رزق و روزی من کن، رغبت داشته باشم در عمل لَكَ لِآخِرَتِي این برای همه ما درس است، حفظ کنیم و در نمازها هم بخوانیم، لَكَ لِآخِرَتِي ، نفس من میخواهد این اعمال من را بیاورد در وادی دنیا، من را بکشاند در وادی مادیات ولی امام میفرماید که خدا و آخرت، اصل این است، برای آخرت کار کردن، خدایا آنچنان این رزق را رزق و روزی من کن که حَتَّى أَعْرِفَ صِدْقَ ذَلِكَ مِنْ قَلْبِي بیابم صدق این نعمت و رزق معنوی که تو مرحمت کردی را در قلب خودم، در رئح خودم بیابم، صدق مطابق با واقع بودن، خلاف واقع نبودن، عین حقیقت بودن، که حالا در هفته آینده در صدق کمی صحبت خواهیم کرد، وَ حَتَّى يَكُونَ الْغَالِبُ عَلَيَّ اینقدر این رزق معنوی، یعنی توجه به عمل برای خدا و برای آخرت در روح و قلب من اثر بگذارد، به نحوی که آنچنان بر من غلبه کند وَ حَتَّى يَكُونَ الْغَالِبُ عَلَيَّ الزُّهْدَ فِي دُنْيَايَ تا نسبت به دنیا بیرغبت شوم، دنیا چیست، مبغوضترین چیزها نزد خدا و اولیاء الهی دنیا است، آنچنان رزق معنوی به من بده که من عشق و محبت به عمل آخرتی، لله و برای آخرت داشته باشم که این در قلب من وارد شود، اثر در روح و قلب من بگذارد ملکه قلبی و نور قلب من شود، نسبت به تمام دنیا و زرق و برق دنیا بیرغبت شوم، همه دنیا را به من بدهند که یک گناه کنم نکنم، یک دروغ بگویم نمیگویم، همه مقامات را به من بدهند، در پرتو مقام یک امضا بیجا انجام بدهم نکنم، آن مقام را نخواهم، وَ حَتَّى أَعْمَلَ الْحَسَنَاتِ شَوْقاً تا عمل کنم به حسنات، همه واجبات و مستحبات حسنات هستند، تمام کارهای خیر به طور کلی، عمل کنم حسنات را با شوق، با اشتیاق عمل خیر کنم، با اشتیاق نماز اول وقت بخوانم، با شوق تعقیبات بخوانم، با شوق نماز شب بخوانم، با شوق مناجات داشته باشم، رختخواب گرم زمستانی را کنار بزنم و با شوق برخیرم به عبادت برسم، حَتَّى أَعْرِفَ صِدْقَ ذَلِكَ مِنْ قَلْبِي، وَ حَتَّى يَكُونَ الْغَالِبُ عَلَيَّ الزُّهْدَ فِي دُنْيَايَ، وَ حَتَّى أَعْمَلَ الْحَسَنَاتِ شَوْقاً، وَ آمَنَ مِنَ السَّيِّئَاتِ فَرَقاً وَ خَوْفاً از تمام زشتیها و محرمات، حتی در مکروهات، اینها را کنار بزنم و خائف باشم، فرق هم همان خوف است، و خوف بعد از فرق عطف تفصیل است.
این کلام امام بود، این کلام را امام بخواند، به خدا التماس کند، فقط رزق نخواهد اقتصاد، این اقتصاد بیچاره کرده مردم را، شما یک زندگی 70 سال یا 80 سال قبل را ببینید، اصلاً میوه نبود شب عید، نخودچی و کشمش عیدی میدادند، یا یک کسی پول عیدی میداد، مردم قانع بودند، مردم این طور نبودند، ما خود دو خانه داشتیم که با عموهای خودم و پدربزرگ و مادربزرگ زندگی میکردیم، در دو تا خانه که اتاقهای متعدد داشت، همه آنجا زندگی میکردیم، حالا هر جوانی یک آپارتمان میخواهد با تمام امکانات، این زندگی چه شده، همش دنبال این رزق مادی و توجهات مادی انسان را از توجه به آخرت عقب انداخته، لذا میبینید که الآن مشکلات معنوی مردم چقدر زیاد است.
یک روایتی از رسول خدا، قال رسول الله(صلی الله علیه و آله) به قیس بن سالم إِنَّهُ لَا بُدَّ لَكَ يَا قَيْسُ مِنْ قَرِينٍ يُدْفَنُ مَعَكَ وَ هُوَ حَيٌّ وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ أَنْتَ مَيِّتٌ فَإِنْ كَانَ كَرِيماً أَكْرَمَكَ وَ إِنْ كَانَ لَئِيماً أَسْلَمَكَ ثُمَّ لَا يُحْشَرُ إِلَّا مَعَكَ وَ لَا تُبْعَثُ إِلَّا مَعَهُ وَ لَا تُسْأَلُ إِلَّا عَنْهُ فَلَا تَجْعَلْهُ إِلَّا صَالِحاً فَإِنَّهُ إِنْ صَلَحَ أَنِسْتَ بِهِ وَ إِنْ فَسَدَ لَا تَسْتَوْحِشُ إِلَّا مِنْهُ وَ هُوَ فِعْلُكَ.[9] من عذرخواهی میکنم از اساتیدی که تشریف دارند، من این را برای طلبههایی مثل خودم عرض میکنم، إِنَّهُ لَا بُدَّ لَكَ يَا قَيْسُ مِنْ قَرِينٍ يُدْفَنُ مَعَكَ وَ هُوَ حَيٌّ چارهای نیست بخواهی یا نخواهی، ای قیس برای تو قرینی است که او با تو دفن میشود او حی وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ أَنْتَ مَيِّتٌ تو دفن میشوی در حالیکه میت هستی، فَإِنْ كَانَ كَرِيماً أَكْرَمَكَ اگر کریم بود، اگر صالح بود، اگر این قرین فرد خوبی بود، خوبی میبینی، کرامت میبینی وَ إِنْ كَانَ لَئِيماً پست بود، زشت بود أَسْلَمَكَ تو را تسلیم دیگران خواهد کرد، ثُمَّ لَا يُحْشَرُ إِلَّا مَعَكَ محشور نمیشود قرین إلا با تو وَ لَا تُبْعَثُ إِلَّا مَعَهُ تو هم قیامت مبعوث نمیشوی إلا با این قرین وَ لَا تُسْأَلُ إِلَّا عَنْهُ سؤال نمیشوی إلا از این قرین، پس سعی کن فَلَا تَجْعَلْهُ إِلَّا صَالِحاً قرین خود را صالح قراردهی، فَإِنَّهُ إِنْ صَلَحَ أَنِسْتَ بِهِ اگر قرین تو صالح شد انس به او میگیری، در همین دنیا هم باید با رفقای صالح رفیق شد، افراد ناصالح انسان را از حقیقت پرت میکنند، من بارها گفتم رفیق خوب انتخاب کنید، اگر اینجا رفیق خوب انتخاب کردید، رفیق آن عالم شما هم صالح است، اگر صالح شد انس به او میگیرید وَ إِنْ فَسَدَ اگر فاسد شد لَا تَسْتَوْحِشُ إِلَّا مِنْهُ وحشت نکن إلا از همین قرین، چیز دیگری نیست، همین قرین شما را اذیت و آزار میکند وَ هُوَ فِعْلُكَ این عمل تو است، عمل انسان است که با انسان قرین است.
لذا پیامبر در روایتی دیگر فرمود لَا تَنْظُرُوا إِلَى كَثْرَةِ صَلَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ كَثْرَةِ الْحَجِّ وَ الْمَعْرُوفِ وَ طَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّيْلِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.[10] سرو صدای نیمه شب آنها، به اینها نگاه نکنید، بِاللَّيْلِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ درستی، پاکی، اینها را ببینید، بنابراین باید سعی کنیم که اصل زندگی ما اعمال صالح باشد، وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ، إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر.[11] ی دیگر چطور خدا با ما صحبت کند، وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ با تاکید و با قسم، چه سرمایههای عظیمی خدا به ما داد، چقدر این شب و روز ما در عمر ما برای ما ارزش دارد، چقدر شب را صبح میکنیم و صبح را شب میکنیم با غفلت از یاد خدا، با غفلت از وظایف دینی، چقدر باید خسارت ببینیم.
حیف از انسانی که در این دنیا با این امکانات و بیحساب الهی، بارها گفتم که خدا هیچ چیزی را برای ما کم نگذاشته، حجت را بر تمام بندگان خود تمام کرده، هیچ کسی در قیامت بر خدا حجت ندارد، نمیدانستم، نگفتند، خبر نداشتم، در و دیوار این عالم دارند به ما میگویند، تمام انبیاء و اولیاء و کتب آسمانی و بزرگان، همه گفتند و میخوانند، خدا به انسان عقل داده یک مقدار بهره بگیریم از این نعمتهای بیحساب الهی. بگذریم.
یک چند روایت در ضمن این مطلب عرض کنم برای اینکه کارهای را خدایی کنیم، دنیا نباشد، زرق و برق دنیا نباشد، قصد را خدایی کنیم در اعمال خدا خود جور میکند، گاه گاهی هم خدا به انسان نشان میدهد اولیاء خود را، همین شهدای اخیر(اعلی الله مقامهم) ببینید شما چه انسانهایی پاکی زندگی کردند، اول جهاد با نفس کردند، اول نفس را شهید کردند، نفس را کشتند بعد به مقام رفیع شهادت رسیدند، باید اول نفس و هوای نفس را در خود بکوبیم تا بتوانیم اعمال را لله و للآخرة باشد، اثر هم این است که خدا هم دنیا را عنایت میکند و هم آخرت را.
من الآن یک چیزی یادم آمد، شاید سابق این را به آقایان گفته باشم، من تا بحال در عمر خود از احدی تقاضای چیزی نکردم، هیچ وقت، یکبار در قم در گرسنگی داشتم میمُردم، حالا به ذهنم رسید که این را بگویم، خدا میداند، مدرسه دارالشفاء تابستان، اینجا 5 هزار متر باغ، همه میوه اینجا بود، دو تا باغ خیلی مهم در شمیران بود هر دو هم برای پدربزرگهای من بود، یکی اینجا بود، این دست من بود، تابستان کار میکردم و پول ذخیره میکردم، میرفتم کار میکردم، روزها گیلاس میچیدم و شب مُطَوَّل میخوانم، قدیم مطول میخواندند، اما دست پیش کسی دراز نمیکردم، خدا جور میکرد، پدرم یک ملکی به من داده بود، یک عمویی داشتیم خیال کردند که من وصی پدربزرگ شدم، خب من نوه بزگ ایشان بودم، گفتند که فلان، گفتم مانعی ندارد، فردا میآیم تهران درست میکنیم، من آمدم اینجا یک جلسه گرفتم، پدربزرگم و چند نفر از بزرگترها بودند، دامادهای پدربزرگم بودند، عمهها بودند، من سند را آوردم، حاج آقای من شش ماه بود که به من میگفت بیا برویم محضر من این سند را به نام تو کنم، میگفتم من چیزی نمیخواهم، من رفتم قم درس خواندم و اصلاً از اینجا اعراض کردم و نمیخواهم برگردم، بالاخره ایشان زمینهایی داشت که آن را بین بچهها تقسیم کرد، این را برای خود گذاشته بود که داد به من، بالاخره بعد از شش ماه گفت من میخواهم این را به شما بدهم، ما منزل پدربزگم سفره انداختیم، همه بزرگترهای محل بودند اقوام همه بودند، گفتم حاج آقا من از شما چیزی خواستم؟ گفتند نه، گفتم من زمین خواستم؟ گفتند نه، گفتم غیر از این است که شش ماه است به من میگویی بیا برویم این زمین را به شما بدهم و من گفتم نه، گفتم حالا من امروز آمدم همان طور که آن روز این را به نام من کردید، از شما خواهش میکنم این را برگردانید، ایشان که من این را گفتم جوش آورد و گفت از تو میگیرم اما میدهم به این ارمنیهای دروس، آنجا یک قلعه بود که ارمنیها بودند، با این حرف توی دهان همه زد، مسجد اینجا میساختم، سنگ ناجور گذاشتند، طرف را خواستم، گفتم این زمین برای من است یا سنگ خوب بده یا اینکه زمین را میدهم، بالاخره خدا همه چیز را برای ما فراهم کرد، چون از اول فکر دنیا نبودم، اما واقع الآن این بساط را که میبینید اگر قبلاً یک نیت خالصی داشتیم از بین رفت، اگر یک اجری هم میخواست خدا به این اعمال ما بدهد از بین رفت.
به هر حال ببینید خدا، من کان لله کان الله له، هر درسی میخوانید، هر مباحثهای میکنید، هر عملی میکنید، هر کار خیری میکنید، لله و للآخرة باشد، اصل آخرت است، خدا تا الآن رزق ما را داده از این به بعد هم میدهد، حالا روایت را ببینید از امام صادق(علیه السلام) این روایت را الآن برای آن کسانی که برای مقام دست و پا میزنند، چه بسا هر گناهی را مرتکب میشوند، هر دروغ و اذیت و آزاری میرسانند، اگر بدانند که یک چنین بساطی است، قبول کنند، اعتقاد داشته باشند، از همین اول اگر مجانی هم بخواهند آنها را ببرند نمیروند، باید انسانها طوری باشند که به زور آنها را به مجلس ببرند، یعنی باید اینقدر انسانها پاک باشند تا بیایند و التماس آنها بکنند تا بیایند و آنها را به مجلس ببرند، چون میخواهند قانونی را قرار دهند که نظام دین و دنیای مردم به آن قانون است، چقدر سخت است، مگر میشود همین طور چیزی را امضا کرد، حتی برای ما که میخواهیم انتخاب کنیم، حواستان جمع باشد این دو سه روایت را به دیگران بگویید، مگر همین طور میشود کسی را معین کرد، حضرت دارند که مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِهَا.[12] ملعون است کسی که ترأس، یعنی ادعای ریاست کند، ملعون است کسی که حدیث نفس کند برای ریاست. از امام رضا(علیه السلام) مَنْ طَلَبَ الرِّئَاسَةَ لِنَفْسِهِ هَلَكَ فَإِنَّ الرِّئَاسَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا لِأَهْلِهَا.[13] این هم یک روایت از موسی بن جعفر(علیه السلام) مَا ذِئْبَانِ ضَارِيَانِ فِي غَنَمٍ قَدْ غَابَ عَنْهَا رِعَاؤُهَا بِأَضَرَّ فِي دِينِ الْمُسْلِمِ مِنْ حُبِّ الرِّئَاسَةِ ثُمَّ قَالَ لَكِنْ صَفْوَانُ لَا يُحِبُّ الرِّئَاسَةَ.[14] دو گرگ زیان رسان نیستند در غنمی که چوپان آنها با آنها نباشد فِي دِينِ الْمُسْلِمِ مِنْ حُبِّ الرِّئَاسَةِ یعنی محبت به ریاست اینقدر دین انسان را میگیرد. این برای آنها.
اما اینهایی که میخواهند رای بدهند، آیا میشود به هر کسی رأی داد، روایت عجیبی است پیامبراکرم فرمود من تولّى من أمر المسلمين شيئا فاستعمل عليهم رجلا و هو يعلم أنّ فيهم من هو أولى بذلك و أعلم منه بكتاب اللّه و سنّة رسوله فقد خان اللّه و رسوله و جميع المؤمنين.[15] الآن همین رأی دادن مردم، متولی هستند، انتخاب افراد در مجلس به مردم واگذار شده، متولی هستند، پیامبراکرم فرمود من تولّى من أمر المسلمين شيئا فاستعمل عليهم رجلا عمل کند، رأی بدهد برای عمل به کسی که فاستعمل عليهم رجلا و هو يعلم کسی را رأی بدهد و عامل قرار دهد بر مردم و حال آنکه میداند أنّ فيهم من هو أولى بذلك در میان مردم کسانی هستند که اولی بر این هستند، من میخواهم به این آقا رأی بدهم در حالیکه میدانم دیگری از او اولی است، از چه جهت اولی است، و أعلم منه بكتاب اللّه و سنّة رسوله میخواهند قانون وضع کنند، جعل کنند، این قانون باید جامع خیر دنیا و آخرت، رزق دنیا و آخرت در آن تامین شود، این باید کسی باشد که قانون شناس باشد، باید دین شناس باشد، باید خدا شناس باشد، من اگر به غیر دین شناس رأی بدهم در قیامت در مقابل خدا جواب ندارم، باید به یک کسی رأی دهم که قیامت بتوانم جواب بدهم، فرمود فاستعمل عليهم رجلا و هو يعلم أنّ فيهم من هو أولى بذلك اولویت دارد از نظر تقوی، از نظر جهات دیگر زاهدتر است، زهد بیشتری دارد، برای دنیا نیست، برای خدمت است و أعلم منه بكتاب اللّه و سنّة رسوله اگر بیاید به این رأی ندهد و به دیگری رأی دهد پیامبر فرمود فقد خان اللّه و رسوله و جميع المؤمنين خیانت کرده به خدا و رسول و تمام ملت، این در مطاعن، جلد 30 بحارالانوار صفحه 705.
من آن
زمانی که سوریه بودم، سه جلد را اینجا چاپ نمیکردند از آنجا آوردم، و آن زمان این
را نوشتم، و الآن خدمت شما عرض کردم، این را به مردم بگویید، بیجهت رأی ندهید،
همه بیاید پای صندوق رأی، آمار بالا بیاید، قدرت نظام است، همه اینها درست، دو
مطلب است، هم رأی دادن، هم خوبها و بهترها را انتخاب کردن، خدا ما را از این
خطرات حفظ کند، من این دو را خواندم برای عزیزان این روایت را هم بخوانم، معنا نمیکنم،
نتیجه عرض من از اول تا آخر این شد، قال امیرالمومنین(علیه السلام) إِنَّ الدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى
لَا يُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَيْئاً وَ الْبَصِيرُ يَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ
يَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا فَالْبَصِيرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَ الْأَعْمَى
إِلَيْهَا شَاخِصٌ وَ الْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَ الْأَعْمَى لَهَا
مُتَزَوِّدٌ.[16]
دنیا منتهای دید انسانهای کوردل است، زندگی را در همین دنیا میبینند، غافل از
آخرت هستند، مِمَّا وَرَاءَهَا
شَيْئاً ماوراء این عالم دنیا را نمیفهمد، فقط دنیا، وَ الْبَصِيرُ آنهایی که با
خدا ارتباط داشتند، آنهایی که رزق معنوی خدا برای آنها نازل شد، آنهایی که
خداوند آنها را مورد لطف قرارداد، چشم دلشان و نور دلشان روشن شد، وَ الْبَصِيرُ بصر او از این
عالم دنیا نفوذ میکند و میداند که دار وراء عالم دنیا است، لذا وَ الْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَ
الْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ. انسانهایی که خدا رزق و روزی این
چنینی نصیب آنها کرده، از دنیا زاد برمیدارند، اعمال صالح، آنهایی هم که کور دل
هستند فقط زاد را برای دنیا میخواهند. خدا انشاء الله عواقب امر ما را ختم به
خیر کند، ما را قبل از مرگ از خواب غفلت بیدار کند، خداوند آنچه خیر دنیا و آخرت
ما، جامعه ما، دولت و ملت ما، رهب و علمای ما، عزیزان ما، است خدا به همه مرحمت
بفرماید، سایه خدمتگزاران رهبر عزیز را بر سر ما مستدام بدارد، به ما توفیق دهد که
به مقدار خود در این مسیر خادم باشیم.
[1]. سوره نحل، آیه 97
[2]. سوره انعام، آیه 122
[3]. سوره طارق، آیه 9
[4]. سوره آلعمران، آیه 30
[5]. سوره الزلزله، آیه 7 و 8
[6]. الصحيفة السجادية، ص108، دعا (22)(و كان من دعائه عليه السلام عند الشدة و الجهد و تعسر الأمور:)
[7]. سوره شوری، آیه 20
[8]. سوره اسراء، آیه 18
[9]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج68، ص171، باب 64 الاجتهاد و الحث على العمل
[10]. وسائل الشيعة، ج19، ص69، باب1 – باب وجوب أداء الأمانة
[11]. سوره عصر، آیه 1 تا 3
[12]. وسائل الشيعة، ج15، ص351، باب50 – باب تحريم طلب الرئاسة مع عدم الوثوق بالعدل
[13]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج70، ص154، باب 124 حب الرئاسة
[14]. وسائل الشيعة، ج17، ص191، باب45 – باب تحريم الولاية من قبل الجائر إلا ما استثني
[15]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج30، ص705، الثالث عشر
[16]. عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص147، الفصل الثاني عشر بلفظ إن