درس اخلاق حضرت آیت الله هاشمی علیا 1398.6.25

درس اخلاق حضرت آیت الله هاشمی علیا 1398.6.25

آذر 26, 1398

بازدیدها : 240

متفرقه

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه 25/6/1398

الحمدلله رب العالمین و العاقبة لاهل التقوی و الیقین و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین اباالقاسم محمد.

سال تحصیلی فعلی را به همه عزیزان برادران و خواهران تبریک عرض می‌کنم، امیدواریم که سال پر خیر و برکتی باشد.

ما دو نشأه داریم، نشأتین، سعادتین و شقاوتین، دو نشأه دنیا و آخرت برای هر کدام از انسان‌هایی که به این عالم قدم می‌گذارند و تکالیف الهی بر آن‌ها بار شده وجود دارد، یک نشأه دنیویی است و یک نشأه آخرتی، سعادتین و شقاوتین، دو سعادت و دو شقاوت، منتهی حالا یعضی انسان‌ها در هر دو عالم دنیا و آخرت سعادتمند هستند، بعضی در هر دو نشأه شقاوتمند هستند، بعضی ممکن است در یکی سعادت داشته باشند و در دیگری شقاوت، خوش به حال آن‌هایی که در هر دو نشأه سعادت دارند.

اگر انسان آن شرایط و آن راهی را که خداوند متعال و اولیاء الهی، انبیا الهی، ائمه معصومین برای او ترسیم نمودند، در آن راه قدم بردارد هم سعادت دنیا دارد و هم آخرت، در هر دو نشأه، اگر از صراط مستقیمی که خدا معین کرد تخلف داشته باشد، کلمات نورانی انبیا و اولیاء و ائمه معصومین کناره گیری کرد این فرد خسرالدنیا و الآخرة خواهد بود.

چه کنیم که ما هر دو سعادت را داشته باشیم، در یک روایت دارد که اگر اراده دارید دنیا را فأتجر اگر اراده آخرت داری فتزهد، زاهد شو، زهد داشته باش، اگر اراده هر دو را داری فتعلم، تحصیل علم و معارف دینی کن، واقعاً هم همین طور است، منتهی علم آدابی دارد، باید آداب آن را رعایت کرد، نه تنها علم که همه امور زندگی انسان آدابی دارد، اگر بخواهید از صبح که انسان بلند می‌شود تا شب که می‌خوابد، هر عملی که انجام می‌دهد، آدابی دارد، حالا مع الله، مع الاجتماع، مع البیت، در خانواده، با رفیق، حتی در کارها، در شرب و نوم همه آداب دارد، اگر انسان در آداب آن وارد شود و هر عملی را به همان نحوی که باید شرعاً و عقلاً انجام بدهد، نتیجه می‌گیرد از عمر خود و بهره می‌گیرد و در طریق سعادت خود را قرار می‌دهد.

منتهی حالا من در اینجا می‌خواهم که دو تا آیه را بیان کنم، با چند روایت، عزیزان توجه کنند به دو آیه، یکی در سوره مبارکه شوری است، یکی در سوره مبارکه اسراء است، اولی آیه 20 و دومی آیه 18، تقریباً هر دو یک معنا را نشان می‌دهد، مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ في‏ حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيب‏،[1] یکی از آداب طلبگی و روحانیت و مهمترین ادب از آداب اخلاص انسان است، خلوص انسان است، اینکه علم را برای چه می‌خواهید تحصیل کنید، برای چه طلبه شدید، برای چه زحمت می‌کشید؟ اصل همه اعمال انسان نیات انسان است، الاعمال بالنیات، اگر انسان در تحصیل علم مطلقا، چه معلم و چه متعلم، اگر نیت خالص داشته باشد ارزش فراوانی دارد که در روایات به آن اشاره شده است. ولی حالا ببینید آیه شریفه فرمود که مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ چون دنیا را گفتند الدنیا مزرعة الآخرة، اصلاً خدا انسان را به این عالم دنیا فرستاده، تمام استعدادها را در انسان قرارداده، لذا می‌بینید که یکی نجار می‌شود، یکی بنا می‌شود، یکی طلبه می‌شود، یکی چیز دیگری می‌شود، این استعداد را خدا در انسان قرارداده، حکمت الهی هم اقتضا می‌کند که به هر انسانی ذوق و عشق یک امری را بدهد، شکر کنید که خداوند به شما این نیت را داد و این طریق را معرفی کرد، در این طریق طلبگی قدم برداشتید، چون علم زیاد است، تمام علم‌ها هم بدرد انسان نمی‌خورد، آن علمی که سعادت دنیا و آخرت انسان را تأمین می‌کند يَا مُؤْمِنُ إِنَّ هَذَا الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ ثَمَنُ‏ نَفْسِكَ‏ فَاجْتَهِدْ فِي تَعَلُّمِهِمَا فَمَا يَزِيدُ مِنْ عِلْمِكَ وَ أَدَبِكَ يَزِيدُ فِي ثَمَنِكَ وَ قَدْرِكَ فَإِنَّ بِالْعِلْمِ تَهْتَدِي إِلَى رَبِّكَ وَ بِالْأَدَبِ تُحْسِنُ خِدْمَةَ رَبِّكَ وَ بِأَدَبِ الْخِدْمَةِ يَسْتَوْجِبُ الْعَبْدُ وَلَايَتَهُ وَ قُرْبَهُ فَاقْبَلِ النَّصِيحَةَ كَيْ تَنْجُوَ مِنَ الْعَذَابِ‏.[2] این علم، امیرالمؤمنین به این علم اشاره دارد، يَا مُؤْمِنُ إِنَّ هَذَا الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ این علم و ادب و آدابی که این علم دارد، علم و ادب مطلقا ثَمَنُ‏ نَفْسِكَ ثمن خود تو است، ارزش انسان به علم و ادب او است، و هر مقداری در علم و ادب قوی‌تر و کوشاتر و جامع‌تر باشد ارزش و قدر او بیشتر است طبق فرمایش امیرالمؤمنین، لذا ذیل روایت می‌فرماید که فَاجْتَهِدْ کوشش کن در علم و ادب و نصیحت را بپذیر.

بنابراین انسان اگر دنیا را بخواهد قرآن برای دنیا چطور معرفی کرده، می‌فرماید مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا اولاً دارد یرید، اراده، چون کارهای انسان با اراده انسان است، عملی که انسان انجام می‌دهد اول آن را اراده می‌کند، طبق آن اراده نتیجه می‌گیرد، حالا اگر در این دنیا اعمال صالح و کارهای انسان را تشریع کرده، و به طور کلی آنچه که در نشأتین بدرد انسان می‌خورد از آن تعبیر به حرث کرده، اول آخرت را بیان می‌کند بعد دنیا را مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ في‏ حَرْثِهِ یعنی اگر اراده کنید آخرت را، نشأ آخرت را، سعادت آخرت را، آن هم مع الله و با قصد الهی، اگر آن را اراده کنید بدانید که نَزِدْ لَهُ في‏ حَرْثِهِ آن هم به طور مطلق، آن زیادی الهی بستگی دارد به فضل ابهی و نیت و همت انسان، و جهاد و کوشش انسان در تحصیل این حرث، گاهی خداوند یکی را هفتصد برابر می‌کند و بلکه بیشتر به طوری که حدی ندارد، تا ببینید دل این بنده چه دلی بوده، چقدر الهی بوده، و چقدر تحمل رنج‌ها و مشقات عبادت و بندگی را داشته و در خدمت در راه الهی چقدر کوشا بوده، این دیگر بستگب به خود انسان دارد، اینجا نَزِدْ لَهُ في‏ حَرْثِهِ.

وَ مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا کسی که اراده دارد حرث دنیا را، کار دنیا می‌خواهد بکند، مطلوب او نیا است، اراده او دنیا است و کاری به آخرت و نشأه آخرت ندارد، يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا در حرث آخرت خداوند می‌فرماید که به طور اطلاق مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ اما مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا آیا هر کس دنیا را می‌خواهد خدا او را به دنیا می‌رساند، نزد فی حرث او؟ اینجا نه، این طور نیست بلکه مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها عطا می‌کنیم از آن حرث یک مقداری، خوب دقت کنید، یعنی این نیست که هرچه از دنیا بخواهد به آن برسد، انسانی که آخرت می‌خواهد هر چه بخواهد می‌رسد، بالاتر را هم خداوند به او می‌رساند، اما مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا در اینجا قرآن می‌فرماید نُؤْتِهِ مِنْها ما می‌دهیم، اولاً بدانید که ما می‌دهیم، یعنی آنچه را که در این دنیا به انسان می‌دهند مقدرات الهی است، هنر خود انسان نیست، اگر درس خواندید، یا می‌خوانید و به مقامی می‌رسید بدانید که خدا به شما این را داده، استعداد و امکانات را خدا داده، توفیقات را خدا داده، وسائل را خدا فراهم کرده، هزاران چیز دست به دست هم داده تا شما بشوید یک طلبه مفید، نُؤْتِهِ مِنْها ما می‌دهیم، به دنیاداران هم ما می‌دهیم، این طور نیست که هر کس به دنیا برسد، این همه دنیا طلب‌ها هستند که برای نان شب خود لنگ هستند و از گرسنگی می‌میرند، نُؤْتِهِ مِنْها مِن هم بعضیه است، بعضی از آنچه را که می‌خواهند و طلب کردند را به او می‌دهیم، اما وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيب آخرت بهره‌ای ندارند، همه هم و تلاش آن‌ها دنیا بود جهاد و کوشش آن‌ها برای دنیا بود، از آخرت غافل بودند ما می‌دهیم اما همه آنچه را هم که می‌خواهند نمی‌دهیم، نؤته، بعض آن را اگر بخواهیم به آن‌ها می‌دهیم، این یک آیه.

آیه دوم مَنْ كانَ يُريدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُريدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُورا،[3] اینجا دنیا را مقدم کرده، کسی که اراده دارد عاجله را، دنیا می‌خواهد، من بارها سال‌های قبل هم گفتم عالم دنیا تنها این نیست که انسان برود سراغ تجارت و امثال ذلک، ممکن است یک امام جماعت باشد، یک مرجع تقلید باشد، یک معلم یا طلبه حوزه باشد، یک آدم معمم باشد اما نرید الدنیا، نیت او خالص نباشد، آن شرط اصلی و اولی که برای هر روحانی، دیندار و متدین لازم است او نباشد، مَنْ كانَ يُريدُ الْعاجِلَةَ مقام می‌خواهد، پست می‌خواهد، پول می‌خواهد، نمی‌دانم مدرکی داشته باشد که به مدرک بنازد، ریاست کند و عزت پیدا کند، ببینید همه بر می‌گردد به عدم خلوص نیت، اگر درس خواندید برای مدرک بله یک وقت می‌خواهم مدرک داشته باشم که بهتر بتوانم خدت کنم، آن بحث دیگری است، می‌شود آخرت، دنیا را اگر مقدمه آخرت کنید می‌شود آخرت، انسان هر عملی را در دنیا انجام بدهد به عنوان اینکه طریق آخرت باشد می‌شود آخرت، دنیای مذموم دنیای منهای آخرت است، قصد فقط دنیا باشد، اگر مَنْ كانَ يُريدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ ما هم عجله می‌کنیم، عجلنا یعنی در این دنیا به او می‌دهیم اما فيها دنیا را به او می‌دهیم ما نَشاءُ ببینید باز فرمود ما نَشاءُ آن مقداری که ما می‌خواهیم، یعنی اگر خدا نخواهد دنیا داران هم نمی‌رسند به آن دنیا، همه دست خدا است، مسبب الاسباب او است، مقدِر و مقدَر خدا است، مفتح ابواب او است، درها را او باز می‌کند كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُورا،[4] اگر آخرت خواستید خدا در آخرت به شما کمک می‌کند، مدد می‌دهدف عشق آخرت و حب برای عبادت می‌دهد، فهم آخرتی پیدا می‌کنید، نور آخرتی پیدا می‌کنید، راه را برای شما باز می‌کند، دنیا را هم بخواهید همین است، دنیا می‌خواهید كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ راه را برای آن‌ها هم باز می‌کند، بروید شما که با خدا سروکار ندارید راه برای شما باز است، بروید ما هم کمک می‌کنیم. لذا در آیه می‌فرماید که عَجَّلْنا لَهُ فيها ما نَشاءُ آن مقداری که ما می‌خواهیم نه خود او می‌خواهد، نه دنیادار هرچه بخواهد به او داده می‌شود، به دنیادار و طالب دنیا هم آنچه ما می‌خواهیم به او داده می‌شود، آن هم لِمَنْ نُريدُ نه اینکه هر دنیاخواهانی هم به دنیا برسند، ما می‌دهیم به آن مقداری که ما می‌خواهیم و به هر کسی که ما می‌خواهیم، می‌دهیم، ببینید همه دست خدا است، وقتی همه دست خدا است چرا خدایی کار نکنیم، چرا طلبه نشویم، چرا عبادت نکنیم؟ وقتی رزاق خدا است راه‌ها را او فراهم می‌کند، دنیا و آخرت را او آباد می‌کند، سعادت دنیا دست ما می‌آید چرا با خدا معامله نکنیم؟ چرا با شیطان معامله کنیم؟ چرا با هوای نفس معامله کنیم؟

عَجَّلْنا لَهُ فيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُريدُ برای آن‌هایی که ما اراده داریم اما ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُورا، نتیجه آن جهنم است، با مذمت وارد جهنم و بعد از رحمت و لطف الهی است، دنیا طلب، دنیا طلبی که قصد او خدا نباشد، انسانی که قصد او خدا نباشد، سعادت دنیا را بخواهد تأمین کند، لذت‌های دنیا، به هر چیزی دست می‌زند، به گناه و معصیت، با عبادت سروکار ندارد، با علم و اخلاق و معنویت سروکار ندارد، این دو آیه را شما کنار هم بگذارید و ببینید که قدر شما چقدر است، ببینید خدا چقدر به شما لطف دارد، ببینید چقدر باید خدا را شکر کنید که در این راه قدم گذاشتید، لذا یکی اخلاص در عمل است، برای خدا انسان کار کند، خدا هم دنیا و آخرت انسان را فراهم می‌کند.

در آیه‌ای دیگر دارد وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى‏ لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورا،[5] کسی که اراده آخرت کند و طبق ارده عمل کند و برای آخرت کوشش کند در حالیکه مومن است، در مقام بیان عظمت این‌ها می‌فرماید فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورا خدا از انسان تشکر می‌کند، خدا جزا می‌دهد به احسن وجه، جزاهای الهی قابل قیاس با اعمال ما نیست.

از امام صادق(علیه السلام) مَنْ‏ أَرَادَ الْحَدِيثَ‏ لِمَنْفَعَةِ الدُّنْيَا لَمْ يَكُنْ لَهُ فِي الْآخِرَةِ نَصِيبٌ وَ مَنْ أَرَادَ بِهِ خَيْرَ الْآخِرَةِ أَعْطَاهُ اللَّهُ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.[6] حدیث یعنی راه دین، قرآن، علم، اگر این‌ها را به عنوان مصداق بدانیم، طلبه اگر برای دنیا طلبگی کردی و درس خواندی، ضرر کردی، خسارت خوردی، مَنْ‏ أَرَادَ الْحَدِيثَ‏ لِمَنْفَعَةِ الدُّنْيَا لَمْ يَكُنْ لَهُ فِي الْآخِرَةِ نَصِيبٌ بهره‌ای ندارد وَ مَنْ أَرَادَ بِهِ خَيْرَ الْآخِرَةِ أَعْطَاهُ اللَّهُ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ سعادت هر دو دنیا است، هم دنیا می‌دهد هم آخرت، چون هر دو دست خدا است، رزاق او است، همه توفیقات را باید خدا بدهد، این یک روایت، ببینید تمام این روایات و آیات دارد به ما راه نشان می‌دهد و ما را متذکر می‌کند که قدر خود و کار خود را بدانیم و باید در این راه همت ما بلند باشد و طبق شرایط و آداب عمل کنیم، که یکی از آن‌ها اخلاص است.

یکی از این آداب تفرغ برای تحصیل علم است، عزیزان من اگر می‌خواهید تحصیل شما به جایی برسد نتیجه بگیرید باید خود را برای تحصیل علم فارغ کنید، فارغ یعنی چه؟ یعنی کارهای ضروری را فقط انجام دهید و بگویید من کارهای مهم دارم، آن مهم را انجام بدهید، دنبال آن اهم بروید، خود را مشغول به کارهای غیر مهم نکنید، عمر را ضایع نکنید، جوانی را هدر ندهید، مثل ما حسرت بخورید، از جوانی خوب می‌شود استفاده کرد، به جان همه شما الآن من حسرت شما را می‌خورم، من دلم می‌خواست با این فهمی که الان پیدا کردم مثل شما استعداد داشتم می‌توانستم کار کنم و یک لحظه از وقت خود را هدر ندهم، امثال من هم هستند، اما خدا کند که نباشد، بالاخره هر کسی حسرت خود را می‌خورد، ببینید تفرغ در دین لازم است، خود را فارغ کنید، ببینید مرحوم آقای بروجردی(اعلی الله مقامه الشریف) در درس نصیحت می‌کرد فرمود ما طلبه‌ها این زمان درس هم می‌خوانیم، خوب دقت کنید در کلام ایشان، آن زمان طلبه‌ها درس می‌خواندند، ولی آقا راضی به درس خواندن طلبه‌های آن روز نبود، اگر دس خواندن طلبه‌های آن روز را بیاورید الآن باید بگوییم که اصلاً طلبه‌های امروز درس نمی‌خوانند، آن روز می‌فرمود که ما درس هم می‌خوانیم، یعنی به کارهای دیگر می‌رسیم درس هم می‌خوانیم، باید خود را برای تحصیل علم فارغ کند، استاد خود را فارغ کند و بگوید من وظیفه دارم که درس را مطالعه کنم، استادی که مطالعه نمی‌کنی حرام است که درس بدهی، استادی که دقت نمی‌کنی در درس دادن حرام است درس بدهید، استاد باید مطالعه و مباحثه کند، اگر جایی اشکال دارد باید بپرسد، ننگ نداشته باشد، وقت مردم و جوان‌ها را ضایع نکند، تفرغ للعلم، از پیامبراکرم نقل شده که خضر به حضرت موسی این جمله را بیان کرد، از جمله نصایحی که به او کرده، يَا مُوسَى تَفَرَّغْ لِلْعِلْمِ إِنْ‏ كُنْتَ‏ تُرِيدُهُ‏ فَإِنَّمَا الْعِلْمُ لِمَنْ تَفَرَّغَ لَه.[7] اگر اراده علم داری خود را برای علم فارغ کن، کارهای دیگر را کم کن، رفت و آمدها، مهمانی‌های بی‌جا، تفریحات بی‌جا را از خود بزن و خود را برای علم فارغ کن، علمایی که این کتاب‌ها را به ما دادند، این زحمات را برای ما کشیدند برای این بود که خود را برای علم فارغ کردند، اگر این نبود این کتاب‌ها به دست ما نمی رسید، این علم را به ما امروز نمی‌دادند تَفَرَّغْ لِلْعِلْمِ إِنْ‏ كُنْتَ‏ تُرِيدُهُ‏ فَإِنَّمَا الْعِلْمُ لِمَنْ تَفَرَّغَ لَه، علم برای کسانی است که خود را فارغ کنند، 10 تا 15 سال،  یا حداقل7 یا 8 سال سطح را خوب بخواند، حالا درس خوارج نخواند و مجتهد نشد هم اشکال ندارد، اما از آب و گل در آمده، با سواد شوید، اما اگر همین طور بمانید جوانی شما رفته، کاری هم انجام ندادید، دنبال کار دنیا هم نرفتید، به اصطلاح در دنیا راحت نیستید آخرت هم عقب هستید، این هم یک جمله.

شرط سوم را هم عرض کنم يَا مُوسَى تَعَلَّمْ‏ مَا تَعَلَّمُ‏ لِتَعْمَلَ بِه وَ لَا تَعَلَّمْهُ لِتُحَدِّثَ بِه فَيَكُونَ عَلَيْكَ بُورُهُ وَ يَكُونَ عَلَى غَيْرِكَ نُورُه ‏.[8] شرط دیگر عمل کردن به علم است، ما باید آنچه را که می‌خوانیم عمل کنیم، شما الآن فقه و مسائل فقهی را می‌خوانید، بروید یادبگیرید و چیزهایی که یادمی‌گیرید برای عمل باشد، قصد عمل داشته باشید، اول انسان باید خود را اصلاح کند، اخلاق خود را اصلاح کند، چطور عمل کنم، چطور عبادت و بندگی خد کنم، چطور تحصیل عالم آخرت کنم، چطور از خوبان در آخرت عقب نمانم، این هم یک شرط دیگر است، علم برای عمل است، وَ لَا تَعَلَّمْهُ لِتُحَدِّثَ بِه‏ نوعاً ما علم را یادمی‌گیریم برای اینکه منبر برویم و برای دیگران بگوییم و خود غافل هستیم، فَيَكُونَ عَلَيْكَ بُورُهُ وَ يَكُونَ عَلَى غَيْرِكَ نُورُه اگر این طور شد که عمل نکردید، موعظه کردید و نورانیت برای آن‌ها بود و خود شما عمل نکردید، نور علم برای آن‌ها است و هلاکت و بدبختی برای شما است.

این در قسمت اول در نیت دو سه روایت هست که بگوییم، مجمع البیان از پیامبراکرم نقل می‌کند که کسی که نیت او دنیا باشد، قصد او دنیا باشد و آخرت را قصد نکند، حدیث می‌خواهد بگیرد که منبر برود و پول بگیرد، علم یادبگیرد تا زندگی خود را تامین کند، منهای آخرت است، این می‌شود دنیا، به هر دری می‌زند نمی‌شود، خیل آدم‌ها هستند، به خصوص طلبه‌ها، کسانی که سر سفره امام زمان نشستند و بعد دست از طلبگی برداشتند این‌ها خوبی نمی‌بینند، من خیلی دیدم، در این عمری که من در اینجا دیدم طلبه‌هایی بودند که الآن محاسن آن‌ها سفید شده، پیر شدند اما درس نخواندند و بی‌سواد ماندند، وضع دنیویی آن‌ها خراب آخرت را هم خدا می‌داند، گدایی می‌کنند، چند وقت پیش در همین ایام محرم که إن‌شاء الله خداوند عزاداری‌های همه را خداوند به وجه احسن قبول کند، یک جوانی در راه آمد به من گفت که من چند سالی اینجا خدمت شما بودم، آن مدت شهریه گرفتیم و این‌ها حالا ما به شما بدهکار هستیم، گفتم چه شد که از سر سفره امام زمان شما را بلند کردند، دیگر نگفت، قبلاً گفتم کسانی که در حوزه بیایند و جای دیگران را بگیرند اما درس نخوانند بدهکار به امام زمان است، چون همه ما نوکر امام زمان هستیم، چه موقوفه باشد چه سهم امام، همه مربوط به امام زمان است، به امام زمان بدهکار است، به من هم نمی‌خواهد بدهید اما بروید و جای دیگر بدهید، باید بدهید.

من كانت نيته الدنيا فرق الله عليه أمره و جعل الفقر بين عينيه و لم يأته من الدنيا إلا ما كتب له و من كانت نيته الآخرة جمع الله شمله و جعل غناه في قلبه و أتته الدنيا و هي راغمة ،[9] این در می‌زنید آن در می‌زنید نمی‌شود، حالا می‌آیید می‌گویید نماز و روزه بدهید، چرا درس نخواندید، و جعل الفقر بين عينيه ، پیشانی او را خداوند به فقر می‌نویسد، هر چه هم داشته باشد فقیر است، به دنیا هم برسد باز هم فقیر است، و لم يأته من الدنيا از دنیا داده نمی‌شود إلا ما كتب له ، آن چیزی که خدا برای او مقدر کرد، همان به او داده می‌شود، اما و من كانت نيته الآخرة جمع الله شمله خدا برای او جور می‌کند، متفرغات را خدا برای او فراهم می‌کند، کارهای او را جور می‌کند، آرامش به او می‌دهد، قلب را آرامش می‌دهد، و جعل غناه في قلبه ، اگر نان شب هم نداشته باشد آرامش دارد، به دنیا طلب دنیا را هم بدهند باز هم می‌گوید کم است، اما به یک طلبه متدین طلبه‌ای که به خدا توجه دارد رزاق را خدا می‌داند، همه امور خود را دست خدا داده، ولی و وکیل را خدا می‌داند، رازق او خدا است، این آرامش دارد، و جعل غناه في قلبه و أتته الدنيا و هي راغمة  یعنی دنیا بسوی او می‌آید آن هم با ذلت و خواری، یک روایت دیدم که خداوند فرمود بنده من تو اطاعت و بندگی ما را بکن، به من یاد نده که من برای تو چه کار کنم، من خود بلد هستم، مصلحت تو را بهتر از تو می‌دانم، تو را آباد می‌کنم، تو حق بندگی را انجام بده من همه امور تو را اصلاح می‌کنم، دنیا و آخرت تو را آباد می‌کنم.

امیدواریم که خداوند متعال به همه ما توفیق علم و عمل و تقوا و بندگی و عبادت خالصانه و نیت خالصانه بدهد و این توفیقات را از ما نگیرد و روز به روز همت را بالا ببریم و به همه ما عنایت کند سال خوبی را داشته باشیم.  


[1]. سوره شوری، آیه 20

[2]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏1، ص180، باب 1 فرض العلم و وجوب طلبه و الحث عليه و ثواب العالم و المتعلم

[3]. سوره اسراء، آیه 18

[4]. سوره اسراء، آیه 20

[5]. سوره اسراء، آیه 19

[6]. وسائل الشيعة، ج‏27، ص79، باب8، باب وجوب العمل بأحاديث النبي ص و الأئمة ع المنقولة في الكتب المعتمدة و روايتها و صحتها و ثبوتها

[7]. منية المريد، ص140، فصل 4 في لزوم الإخلاص من الآثار و كلام الأنبياء

[8]. منية المريد، ص141، فصل 4 في لزوم الإخلاص من الآثار و كلام الأنبياء

[9]. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏9، ص41، المعنى

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کد امنیتی 78 − 77 =