سلسله مباحث درس اخلاق حضرت آیت الله هاشمی علیا(حفظه الله) با موضوع شرح رساله حقوق امام سجاد(علیه السلام)

سلسله مباحث درس اخلاق حضرت آیت الله هاشمی علیا(حفظه الله) با موضوع شرح رساله حقوق امام سجاد(علیه السلام)

خرداد 16, 1399

بازدیدها : 163

اخبار, متفرقه

بسم الله الرحمن الرحیم

و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

فَأَمَّا حَقُ‏ اللَّهِ‏ الْأَكْبَرُ فَإِنَّكَ تَعْبُدُهُ لَا تُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ بِإِخْلَاصٍ جَعَلَ لَكَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ يَكْفِيَكَ أَمْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ يَحْفَظَ لَكَ مَا تُحِبُّ مِنْهَا[1]

عرض شد حقوقی که انسان به آن امر شده مهم‌ترینش حق‌الله تعالی است چرا حق‌الله از همه حقوق بالاتر است؟ تفاوت حقوق به تفاوت صاحبان حق است و عنایات آن صاحبان حق و لطفشان و عطفشان توجهشان نعمت‌هایشان به انسان تفاوت دارد به میزان آن عنایاتی که صاحب حق به انسان دارد به همان میزان او حقش هم بزرگ خواهد شد مثلاً ببینید انسان اگر دو رفیق دارد یک رفیقش فقط در حد سلام علیک است اما یک رفیق است که خیلی محبت دارد اصلاً جیب او جیب رفیقش است علاقه و ارتباط شدیدی باهم دارند این دو نفر حقشان یکسان نیست تبعاً آن‌که عنایت بیشتری دارد حق بیشتری دارد آن‌کسی‌که محبت و عنایت و کمک بیشتری دارد به انسان تبعاً حق بیشتری هم دارد اگر انسان این رفیق را با برادر یا خواهر خودش قیاس کند یا با پدر و مادر قیاس کند تبعاً حق پدر و مادر بیشتر است معلم حقش از یک رفیق بیشتر است گاهی ممکن است یک معلم حقش از پدر انسان بیشتر باشد مادر چه بسا حقش از پدر بیشتر است چون رنج‌ها و مشقت‌هایی که مادر به بچه دارد بیشتر است و همین‌طور پیامبران الهی حق دارند پیامبر اکرم(ص) حق دارد ائمه(ع) حق دارند حق پیامبر اکرم(ص): أَنَا وَ عَلِيٌ‏ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ [2] بلکه از هر پدر و مادری حق پیامبر و امیرالمؤمنین و اهل‌بیت(ع) بیشتر است در همه این حقوقی که هست حق‌الله از همه حقوق بالاتر است چرا؟ چون خداوند انسان را خلق کرده رب انسان است رشد می‌دهد انسان را تربیت کرده انسان را تکویناً و هم تشریعاً انسان را هدایت کرده اگر خدا انسان را هدایت نمی‌کرد انسان در مسیر هدایت نبود. اگر خدا در مسیر زندگی دست انسان را نگیرد انسان لنگ است لذا نعمت‌های الهی به‌قدری زیاد است که انسان نمی‌تواند آن را حساب کند چه رسد به این‌که بتواند شکر کند. وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها [3] در سوره لقمان آیه20 خداوند می‌فرماید: أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا كِتابٍ مُنير[4] آیا نمی‌بینید که خدا مسخر کرد برای شما آنچه را که در آسمان و زمین است. همه عالم به فرمان و به نفع شما هستند خداوند نعمت خود را بر شما تمام کرد آن هم نعمت‌های ظاهری و باطنی نعمت‌های محسوس اعضا و جوارح داده رزق و روزی مرحمت کرده نعمت‌های باطنی هم مرحمت کرده که نعمت‌های باطنی بالاتر از ظاهری است.

امام باقر(ع): النِّعْمَةُ الظَّاهِرَةُ النَّبِيُّ ع وَ مَا جَاءَ بِهِ مِنْ مَعْرِفَتِهِ وَ تَوْحِيدِهِ وَ أَمَّا النِّعْمَةُ الْبَاطِنَةُ وَلَايَتُنَا أَهْلَ‏ الْبَيْت[5] نعمت ظاهر پیامبر و باطن ولایت است.

به‌هرحال أسبغ علیکم همه وجود نعمت است خلقتت نفسی که می‌کشی نعمت است انسان چه چیزی دارد که نعمت و لطف الهی نباشد لذا حقوق الهی از همه حقوق بالاتر است. خداوند در این نعمت‌ها خود نیازی نداشته و بدون نیاز ما را خلق کرده و غرق در نعمت نموده. ممکن است رفیق انسان، پدر انسان، مادر انسان آنها روی جنبه‌های دنیوی به او محبت کند پدر فکر کند این بچه بدرد پیری او می‌خورد یا بدرد آخرت او بخورد بالاخره برای خود از این بچه نفعی برای خود در نظر می‌گیرد ولو معنوی باشد اخروی باشد اما خدا هیچ نیازی به بنده ندارد غنی بالذات است و انسان فقیر بالذات.

باید در دعاها چنین گفت: خدایا به همان مقدار و میزانی که تو غنی هستی من ذلیلم همان‌طور که غنای تو حدی ندارد فقر و ذلت منهم حدی ندارد در همه جهات انسان نیاز به خدا دارد و خدا به عنایت و لطف خود انسان را آفرید و راه سعادت را برای انسان باز کرد انبیاء و اولیاء را فرستاده عقل به انسان داده پس حق خدا از همه بالاتر است.

امام سجاد(ع) فرمود: عبادت و بندگی خدا حق‌الله است

عبادت داری آثار و برکاتی است:

  1. اول ادای حق الله است گرچه حق خدا را نمی‌توان ادا کرد هرچه عبادت کنیم ادای حق الهی نیست به معنای حقیقی انسان نباید خیال کند اگر عابدترین افراد هم باشد حق‌الله را به‌جا آورده، اگر عبادت جن و انس را هم داشته باشیم نمی‌توانیم حق خدا را ادا کنیم.

عبادت احراز ایمان و اعتقاد انسان است، انسان باید ایمان بیاورد عقیده داشته باشد خدا را متصف به صفات جمال و جلالش بداند. عبادت این اعتقادات را در قلب انسان محکم می‌کند اگر انسان می‌خواهد این عقائد در قلبش رسوخ کند باید اهل عبادت باشد وإلا از بین می‌رود.

یکی از ارزش‌های عبادت این است که بعد از اعتقاد به خدا با مشغول شدن به عبادت اعتقاد خود را در قلب محکم می‌کند و آثارش در حرکات و نیات و اخلاق انسان نمایان می‌شود.

خود عبادت غرض خلقت است اگر عبادت نباشد غرضی در خلقت نیست. خدا می‌خواهد انسان در پرتو عبادت و بندگی به کمال برسد. بنابراین عبادت است اگر انسان مشغول به عبادت شد غرض خلقت را بدست آورده، اگر خدا انسان را خلق کند و همه چیز را به او بدهد اما به غرض خلقت نرسد بی‌فایده است.

  • دوم از آثار عبادت خدا را فراموش نمی‌کند اعتقاد به قیامت و پیامبر و ائمه(ع) را فراموش نمی‌کند اگر انسان خدا را عبادت نکند خدا را فراموش می‌کند در نتیجه کسی‌که خدا را فراموش کرد خود را فراموش می‌کند. عبادت انسان را به یاد اهل بیت خداوند قیامت و پیامبر می‌اندازد و انسان وقتی همه این‌ها را فراموش کرد خدا را فراموش کرده پس خود را فراموش کرده و فکر می‌کند همه غرض خلقت همین دنیا است اما آن‌کس که مشغول عبادت است انس با عبادت دارد شب و روز مشغول عبادت است خدا و قیامت را فراموش نمی‌کند. آن‌که همیشه مشغول عبادت است دین و معنویت را فراموش نمی‌کند.

چرا خدا نماز را واجب نموده؟ برای اینکه یکی از برکات نماز این است که انسان در نماز به پیامبر خدا و معاد توجه می‌کند، لذا اگر نماز فراموش شود همه چیز فراموش خواهد شد.

انبیاء و پیامبرانی که کتاب نداشتند برنامه نداشتند نامشان چندان باقی نمانده در ایران حضرت لوط دفن است اما نام ایشان را کسی نمی‌داند اما انبیایی مانند حضرت موسی و عیسی را همه می‌شناسند. اگر بنا شد عبادت‌ها نباشد سنت انبیاء نباشد کتابشان نباشد انسان فراموششان می‌کند، برای این‌که ما خدا و پیامبر را فراموش نکنیم و مردم به یاد حساب و کتاب باشند نماز و عبادات جعل شده و این یکی از آثار عبادت است.

  • سوم از آثار عبادت تعدیل بین امور مادی و معنوی است اگر عبادت بود بین جنبه مادی و معنوی تعدیل می‌شود این انسان هم به دنیا هم به آخرت هم به مادیات هم معنویات توجه دارد هیچ‌کدام مزاحم دیگری نیست فقط در جنبه مادی یا فقط در جنبه معنوی نمی‌افتد و دیگری را رها کنند.

اگر انسان اهل عبادت باشد به راحتی بین امور تعدیل برقرار می‌کند، عبادت تعدیل بین قوای مادی و معنوی برقرار می‌کند، لذا با عبادت هم به دنیا می‌رسد هم به آخرت نه افراط دارد نه تفریط.

عبادت ایمان انسان و عقیده و ابعاد ایمان را تعیین می‌کند عبادت است که مشخص می‌کند انسان تا چه حد ایمان دارد میزان ایمان را مشخص می‌کند میزان تقوی و بندگی را مشخص می‌کند.

عبادت دارای رنج و مشقت است اگر رنج و مشقت نداشت همه مردم عابد بودند نماز خواندن روزه گرفتن مشقت دارد زکات دادن و دل کندن از مال مشقت دارد لذا می‌گویند تکلیف یعنی کلفت و مشقت اگر لذتی بود که مشقت نداشت مانند سایر لذائذ می‌شد.

وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعين‏[6] بعضی خواندن نماز برایشان مشقت دارد این مشقت به‌قدری است که از بالارفتن از کوه هم سخت تر می‌شود نماز مشقت دارد مگر برای خاشعین آن انسانی که مشقت عبادت را برای خود لذت می‌بیند می‌رساند که این آدم تا چه حد به خدا و قیامت اعتقاد دارد خود این عبادات میزان اعتقادات و ایمان انسان است هرقدر انسان در عبادت کم و کیف را دقت کند نه تنها نماز واجب را می‌خواند بلکه نماز نافله را هم می‌خواند در همه عبادات در مقام انجام بیشتر است در کیفیت عبادت سعی می‌کند بهتر انجام دهد سعی می‌کند نمازش از نماز همه بهتر باشد عبادتش از همه بهتر باشد این فرد ایمان قوی دارد بنابراین باید انسان اهل عبادت باشد و ادای حق الهی را بکند که امام(ع) در این جمله می‌فرمایند:

حق خدای بزرگ این است که او را عبادت کنند عبادت دارای شرایطی است از جمله آن شرایط اخلاص است.

پیامبر(ص): قَسَمَ اللَّهُ الْعَقْلَ ثَلَاثَةَ أَجْزَاءٍ فَمَنْ كُنَّ فِيهِ كَمَلَ عَقْلُهُ وَ مَنْ لَمْ يَكُنَّ فَلَا عَقَلَ لَهُ حُسْنُ‏ الْمَعْرِفَةِ بِاللَّهِ‏ وَ حُسْنُ الطَّاعَةِ لِلَّهِ وَ حُسْنُ الصَّبْرِ عَلَى أَمْرِ اللَّهِ.[7]

عقل سه جزء دارد اگر این سه پایه در هر انسانی باشد آن انسان عقلش کامل است و مهم‌ترین چیزی که انسان باید از خدا بخواهد این است که عقلش کامل باشد (همه گرفتاری‌های انسان از کم عقلی است اگر عقل باشد انسان در مسیر بندگی قرار می‌گیرد کسی‌که در مسیر بندگی نیست نقص عقل دارد) اگر اینها نبود عقلش کامل نیست اول حُسْنُ‏ الْمَعْرِفَةِ بِاللَّهِ خوب خدا را شناختن (پایه اول همه امور انسان معرفت الله است اگر انسان خدا را شناخت خیلی از کارها برایش حل می‌شود) دوم وَ حُسْنُ الطَّاعَةِ لِلَّهِ هم خدا را خوب بشناسد هم خوب خدا را عبادت کند در بست مطیع خدا باشد نکند خدا نهیی داشته باشد و او آنجا باشد سعی می‌کند اوامر الهی را بجا انجام دهد نواهی را هم ترک کند این می‌شود یکی از پایه‌های عقل، سوم وَ حُسْنُ الصَّبْرِ عَلَى أَمْرِ اللَّهِ در مسیر بندگی و طاعت الهی صابر باشد زیرا ممکن است عبادت کند و عارضه‌ای برای او پیش آید چون عالم دنیا عالم امتحان است در مقابل این سختی‌ها صابر باشد مسخره کردن‌ها توهین کردن‌ها همه را تحمل کند، این سه پایه کمال عقل است.

اگر انسان ارزش عبادت را بداند می‌فهمد که عبادت از همه ارزش‌ها و لذائذ لذیذتر است خدایا لذت عبادت را به ما بچشان معاصی لذت را می‌گیرد گناهان لذت عبادت را از انسان می‌گیرد اگر می‌خواهید از عبادتتان لذت ببرید از نمازها لذت ببرید سعی کنید گناه نکنید و نسبت به عبادت اهمیت بدهید عبادت راس کارتان باشد مهم‌ترین عبادت نماز است علاوه بر نماز واجب سعی کنید نماز نافله را هم بخوانید به‌خصوص نماز شب نماز شب همه برکات را برای انسان می‌آورد.


[1]. تحف العقول، النص، ص256، رسالته ع المعروفة برسالة الحقوق

[2]. كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص261، باب ما روي عن النبي ص في النص على القائم ع و أنه الثاني عشر من الأئمة ع …..

[3]. سوره ابراهیم، آیه 34

[4]. سوره لقمان، آیه 20

.[5] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏4، ص180، فصل في المقدمات

[6].سوره بقره، آیه 45

[7]. تحف العقول، النص، ص54، و روي عنه ص في قصار هذه المعاني …..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کد امنیتی 13 − = 11