شرح حدیث معرفة الامام بالنورانیة

شرح حدیث معرفة الامام بالنورانیة

شهریور 30, 1399

بازدیدها : 261

اخبار, متفرقه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و العاقبة لأهل التقوی و الیقین و الصلواة و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین حبیب إله العالمین أباالقاسم محمد.

دیشب اشاره شد که فَمَنْ أَقَامَ‏ وَلَايَتِي‏ فَقَدْ أَقَامَ الصَّلَاةَ وَ إِقَامَةُ وَلَايَتِي صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَان فَالْمَلَكُ إِذَا لَمْ‏ يَكُنْ‏ مُقَرَّباً لَمْ‏ يَحْتَمِلْهُ وَ النَّبِيُّ إِذَا لَمْ يَكُنْ مُرْسَلًا لَمْ يَحْتَمِلْهُ وَ الْمُؤْمِنُ إِذَا لَمْ يَكُنْ مُمْتَحَناً لَمْ يَحْتَمِلْهُ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَنِ الْمُؤْمِنُ وَ مَا نِهَايَتُهُ وَ مَا حَدُّهُ حَتَّى أَعْرِفَهقَالَ ع يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ لَبَّيْكَ يَا أَخَا رَسُولِ اللَّهِ قَالَ الْمُؤْمِنُ الْمُمْتَحَنُ هُوَ الَّذِي لَا يُرَدُّ مِنْ أَمْرِنَا إِلَيْهِ شَيْ‏ءٌ إِلَّا شُرِحَ صَدْرُهُ لِقَبُولِهِ وَ لَمْ يَشُكَّ وَ لَمْ يَرْتَب‏.[1]

فرمود که آن‌هایی که دین حنیفیه، محمدیة که دین سهل و آسان است مردم امر نشدند الا به نبوت محمد(صلی الله علیه و آله) و همین دین حنیفیه است، که این‌ها اقامه نماز می‌کنند، نماز را برپا می‌دارند، أَقَامَ‏ وَلَايَتِي‏ فَقَدْ أَقَامَ الصَّلَاةَ آن‌هایی که ولایت من را برپا می‌دارند، پای ولایت من ایستادند و حقیقت ولایت ما را دارند آن‌ها اقامه نماز می‌کنند، وَ إِقَامَةُ وَلَايَتِي صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ اقامه ولایت مشکل است، هر کس نمی‌تواند اقامه ولایت کند، صعب است و نگهداری و حفظ آن مشکل است، لَا يَحْتَمِلُهُ این بار سنگین را حمل نمی‌کند و این اقامه ولایت را برنمی‌دارد و نمی‌تواند حمل کند إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَان إلا ملک مقرب یا نبی مرسل یا عبد مومنی که امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَان قلب او را خدا امتحان برای ایمان کرده، یعنی ایمان او یک ایمان حقیقی و راسخ است، یک ایمانی نیست که متزلزل شود، شیطان و شیطان صفت‌ها بتوانند از است او بگیرند، لذا امیرالمومنین(علیه السلام) فرمود فَالْمَلَكُ إِذَا لَمْ‏ يَكُنْ‏ مُقَرَّباً لَمْ‏ يَحْتَمِلْهُ ملک اگر ملک مقرب نباشد تحمل ولایت را ندارد، جبرائیل و اسرافیل و این‌هایی که ملک مقرب هستند تحمل ولایت را می‌کنند، تمام این آسمان‌ها پر از ملک است، و جای خالی نیست الا اینکه در آنجا ملکی دارد تسبیح و تقدیس الهی می‌کند، این ملک‌ها بار ولایت را نمی‌توانند تحمل کنند، وَ النَّبِيُّ إِذَا لَمْ يَكُنْ مُرْسَلًا لَمْ يَحْتَمِلْهُ خداوند 124 هزار پیامبر دارد، هر نبی هم نمی‌تواند ولایت امیرالمومنین را تحمل کند مگر نبی مرسل، که چند نفر هستند، وَ النَّبِيُّ إِذَا لَمْ يَكُنْ مُرْسَلًا لَمْ يَحْتَمِلْهُ مومن چطور؟ خداوند چند میلیارد مومن دارد اما إِذَا لَمْ يَكُنْ مُمْتَحَناً لَمْ يَحْتَمِلْهُ اگر مومن هنوز به مرتبه امتحان نرسیده باشند، امتحان نشده باشند، این‌ها به مرتبه ولایت و تحمل بار ولایت نرسیده‌اند، و بار ولایت را تحمل نخواهند کرد، قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ سلمان گفت یا امیرالمومنین مَنِ الْمُؤْمِنُ مومن کیست وَ مَا نِهَايَتُهُ انتهای ایمان کجا است، مومن به کجا منتهی می‌شود و دارای امتحان است، وَ مَا حَدُّهُ حد مومن چیست، هر چیزی یک حدی دارد حَتَّى أَعْرِفَه تا من مومن را بشناسم، فرمود قَالَ ع يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ لَبَّيْكَ يَا أَخَا رَسُولِ اللَّهِ قَالَ الْمُؤْمِنُ الْمُمْتَحَنُ مومنی که امتحان شده هُوَ الَّذِي لَا يُرَدُّ مِنْ أَمْرِنَا إِلَيْهِ شَيْ‏ءٌ إِلَّا شُرِحَ صَدْرُهُ لِقَبُولِهِ دقت کنید اصل مطلب اینجا است، مومن واقعی ممتحنی که قابلیت تحمل بار امامت و ولایت را داشته باشد آن کسی است که لَا يُرَدُّ مِنْ أَمْرِنَا از ناحیه ما هیچ امری بر او وارد نمی‌شود الا اینکه شُرِحَ صَدْرُهُ لِقَبُولِهِ صدر او آن امر ما را قبول می‌کند، دیگر اینکه شک کند که قبول کند، این خواست من است، این دل من است، این نظر من است، این‌ها نیست، هر امری که از ما بر او وارد شد مومن ممتحن قابل تحمل ولایت برای قبول آن شرح صدر دارد، مومن ممتحن ما آن کسی است که لَا يُرَدُّ مِنْ أَمْرِنَا إِلَيْهِ شَيْ‏ءٌ از ناحیه ما بر او چیزی وارد نمی‌شود إِلَّا شُرِحَ صَدْرُهُ لِقَبُولِهِ، شرح صدر یعنی سعه صدر، یعنی قلب انسان قابلیت تحمل این حکم یا این چیز را داشته باشد، فتح صدر است، شرح صدر است، أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَك‏.[2] آیا ما به تو شرح صدر ندادیم، آیه قرآن در شرح صدر دارد که أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ في‏ ضَلالٍ مُبين.[3] آیا کسی که خدا برای اسلام به او شرح صدر داده یعنی تسلیم باشد در مقابل اسلام و فرامین اسلام، فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ این آدمی که شرح صدر دارد خداوند در قلب او یک نورانیتی قرار می‌دهد که با نور حرکت می‌کند، وقتی با نور حرکت می‌کند از هیچ جا شک ندارد، مثل کسی که در یک راه تاریک با چراغ برود، شرح صدر دارد، با عنایت الهی با نور حرکت می‌کند، در هیچ جا در هیچ امری در کار خود گره نمی‌بیند، شک در هیچ چیزی ندارد، لذا در آیه خبر محذوف است که از ذیل آیه استفاده می‌شود، أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ خدا به قلب و صدر او یک شرحی داده، انفتاحی داده که هرچه از اسلام به وارد شود آن را روی چشم قرار می‌دهد و قبول می‌کند، فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ دارای یک نورانیتی است و با نور حرکت می‌کند، یعنی با درک و فهم است، با شک نیست، یقین دارد باور دارد که حقیقت همین است و لا غیر، در ذیل آیه دارد که فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ از این قسمت خبر قسمت قبل معلوم می‌شود، وای بر آن‌هایی که قساوت قلب دارند، قساوت قلب یعنی تاریکی قلب، یعنی سعه ندارد، وسعت ندارد، یعنی قبول نمی‌کند، پذیرش ندارد، در هر جایی شک دارد، حجاب ندارد، دروغ می‌گوید، غیبت می‌کند، تهمت می‌زند، دزدی می‌کند، خیانت می‌کند، تقوی ندارد، پاکی ندارد، همه برای او جای شک است، با رغبت هم بسوی دین نمی‌آید، اگر هم بیاید می‌گوید تکلیف است دیگر، عشق و علاقه به عبادت و توجه به خدا ندارد، اطمینان ندارد، أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ في‏ ضَلالٍ مُبين این اولئک اشاره به این است که این‌ها از حقیقت خیلی دور هستند، از نورانیت، ولایت واقعی خیلی دور هستند، أُولئِكَ في‏ ضَلالٍ مُبين در تاریکی هستند، اگر این ولایت نورانیت نباشد، اگر تسلیم در مقابل اوامر الهی نباشد، لذا ضلالت است، حالا یک مرتبه این ضلالت کفر است، یک مرتبه آن فسق است، و مراتب دیگری دارد.

حالا ببینید خدا آن‌هایی را که می‌خواهد هدایت کند اول به آن‌ها شرح صدر می‌دهد، در مقام امتنان به پیامبر اکرم فرمود أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَك لذا در مقابل تمام سختی‌ها پیامبر صابر است، قبول می‌کند، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى.[4] فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذينَ لا يُؤْمِنُون‏.[5] هرکس را خدا بخواهد هدایت کند يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ صدر او را شرح می‌دهد که در مقابل اوامر خدا و ائمه تسلیم باشد، ان قلت نداشته باشد، شک نداشته باشد، پس معلوم می‌شود که اگر شرح صدر نبود می‌شود قساوت، قساوت هم مراتب دارد، یک وقت اینقدر قساوت زیاد است که مرده است، قلوبهم مرض است، بعضی هم وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُور.[6] یعنی آن کسی که مرده و در قبر است، یعنی این دل دیگر مرده است و زنده نیست، گاهی در مرتبه فسق است.

حضرت موسی وقتی خواست بیاید نزد فرعون، فرعون آنچنانی، و موسایی که از دست فرعونیان فرار کرده بود حالا می‌خواهد برگردد آن‌ها را هدایت کند، اینجا اولین چیزی که می‌خواهد قالَ رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري.[7] باید شرح صدر داشته باشد، مومن، عالم، کسی که می‌خواهد تبلیغ کند، پیامبر و امام و آن‌هایی که می‌خواهند در راه اسلام خدمت کنند اول چیزی که لازم دارند شرح صدر است، و مومن واقعی کسی است که شرح صدر دارد، لذا پیامبر اکرم از این آیه سوال شد که اذا دخل النور فی القلب، اگر نور الهی در قلب وارد شد انشرح و انفتح، شرح صدر می‌دهد، قلب برای پذیرش تمام آنچه که مربوط به خداوند و مقام الهی است باز می‌شود، اما وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ کسی را که خداوند بخواهد گمراه کند، البته این یضل در مقابل فسق آن‌ها است، و إلا خداوند ابتداء کسی را گمراه نمی‌کند، يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً ، خدا صدر او را ضیق قرار می‌دهد به طوری که یصعد فی السماء، مثل اینکه به یک بی‌حجاب بگویند حجاب داشته باش، مثل این است که می‌خواهد از کوه بالا برود، بالا رفتن از کوه برای او راحت تر است تا حجاب داشتن، و همین طور گناهان دیگر، اینقدر احکام و اوامر برای او دشوار می‌شود مثل اینکه می‌خواهد از کوه بالا برود، این علامت فسق قلب و عدم شرح صدر است، علی ای حال پس مومنی که ممتحن است آن آدمی است که شرح صدر پیدا کند و هر چیزی از طرف ائمه بیاید نه نمی‌گوید، هُوَ الَّذِي لَا يُرَدُّ مِنْ أَمْرِنَا إِلَيْهِ شَيْ‏ءٌ إِلَّا شُرِحَ صَدْرُهُ لِقَبُولِهِ وَ لَمْ يَشُكَّ وَ لَمْ يَرْتَب‏ شک ندارد ریب هم ندارد، این می‌شود مومن ممتحن، این کسی است که تحمل ولایت را دارد.


[1]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏26، ص2، باب 14 نادر في معرفتهم صلوات الله عليهم بالنورانية و فيه ذكر جمل من فضائلهم ع

[2]. سوره الشرح، آیه 1

[3]. سوره زمر، آیه 22

[4]. سوره نجم، آیه 4

[5]. سوره انعام، آیه 125

[6]. سوره فاطر، آیه 22

[7]. سوره طه، آیه 25

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کد امنیتی 98 − 89 =