بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و العاقبة لأهل التقوی و الیقین و الصلواة و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین حبیب إله العالمین أباالقاسم محمد.
ما شبها در مورد ولایت ائمه معصومین بالنورانیة صحبت میکنیم، برای امام دو معرفة است، یکی معرفة عمومی مردم، همین قدر که امام را به عنوان امام میشناسند، امیرالمومنین امام اول است و امثال ذلک، اما یک معرفة نورانیة است که فوق این معرفة است، که آن را هر کسی ندارد، مومنین ممتحن دارند، یعنی آنهایی که امتحانات را دادهاند و تثبیت شده است که اینها مطلقا تسلیم اوامر الهی هستند، یک روایتی است که در این چند شب در مورد آن صحبت کردیم، یک روایت دومی هم هست که شاید اگر بخواهم آن بگویم بالاتر از این روایت است، در معرفة امام، آن را کسی نشنیده، اگر جلسات ادامه پیدا کرد و مشتری داشته باشد، آن را هم عرض میکنم، این دو روایت معرفة الامام بالنورانیة است، که بر هر مومن مستکمل الایمان لازم است که این معرفة را داشته باشد، و الا ایمان و معرفة او به امام ناقص است، در خلال بحث دو شب هم در مورد این موضوع صحبت کردیم، حالا با مقدماتی که بیان کردیم، اینکه چرا جریان امام حسین(علیه السلام) اینقدر ویژه شده، 124 هزار پیامبر و پیامبر اکرم و ائمه معصومین همه اینها هادی الی الله هستند و همه هم ضجر کشیدند، لذا پیامبراکرم فرمود ما اذوی نبی مثل ما اوذی، هیچ پیامبری مثل من اذیت نشد، از اینجا معلوم میشود که پیامبران را هم اذیت میکردند، ائمه هم همین طور، اما برای امام حسین یک ویژگیهای خاصی دارد، هر کس آب میخورد سه جرعه آب میخورد بعد بگوید الحمد لله و سلام بر حسین بگوید وجبت له الجنة، از آب خوردن بگیر تا تربت نماز و شفاع در تربت، نماز در حرم و زیارت و الی آخر که مطالب در مورد امام حسین(علیه السلام) فراوان داریم، از همه بالاتر تمام انبیاء کربلا آمدند، حتی آدم نسی و آن عزمی را که بیان کردیم، عزم این بود که خدا وقتی آدم را خلق کرد جریان پیامبر و ائمه معصومین و امام زمان همه را برای ایشان بیان کرد، آدم خیلی زیر بار نرفت، یعنی به این جریان اطمینان پیدا نکرد، لذا قرآن میفرماید که ما از او عزم ندیدیم، انبیاء اولوالعزم آنهایی هستند که آنچه که خدا در مورد این چهارده نور مقدس فرموده نسبت به آن عزم پیدا کردند لذا است که به آنها اولوالعزم میگویند، به هر حال این ویژگیهای فراوان که اگر انسان بخواهد در هر کدام از اینها صحبت کند ساعتها باید صحبت کند، این برای چه چیزی است؟ یک روز یک شب، یک شبانه روز جهاد کردن، دیشب اشاره کردم که خداوند فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلا.[1] خدا میخواهد تو را کشته ببیند، در مورد هیچ پیامبر و امامی نداریم که خداوند شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلا این فقط در مورد امام حسین(علیه السلام) است، حالا چرا؟ این به خاطر آن برکاتی است که بر این شهادت بار است، و آن برکت اول هدایت مردم است، همه انبیاء هدایت کردند، پیامبراکرم و ائمه معصومین همه هادی بودند، روایات و کلمات آنها، خود اعمال و گفتار همه هادی و رشد است، اما آن چیزی که غرض خدا از خلقت انسان است و برای آن غرض انسان را به این عالم آورده است، آن غرض این است که بندگان به رشد عقلی و آن چیزی از استعداد که خداوند به آنها برای سیر الی الله به آنها داده در این ظرف و کلاس عالم دنیا این استعداد را به مرحله ظهور و بروز برسانند، برای این کار معلم و هادی میخواهند واین هادی انبیاء الهی هستند و در راس همه انبیاء و اولیاء جریان امام حسین(علیه السلام) است که از همه بالاتر است، چون اثری که جریان امام حسین(علیه السلام) در هدایت داشت، جریان هیچ یک از انبیاء و ائمه نداشته، لذا میگویند تمام اینها کشتی نجات و سفن الهی هستند اما کشتی امام حسین(علیه السلام) یک ویژگی خاصی دارد، هم سریعتر است هم جامع تر است، لذا اگر کسی توجه به این سفیه بکند اهل نجات است و رشد پیدا میکند، خدا رشد انسان، تزکیه انسان، تصفیه انسان را میخواهد، در مکتب امام حسین(علیه السلام) انسانهایی هدایت شدند، رشد و هدایتی که در مکتب امام حسین(علیه السلام) از زمان شهادت ایشان تا الآن و تا قیامت و تا ظهور حضرت هست خدا میداند که چقدر است، و این است که فرمود شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلا خدا به حضرت فرمود که ما همه مقاماتی که به تو وعده داده بودیم همه را به تو خواهیم داد اگر میخواهی جنگ نکن و شهید هم نکن، همان طور که آقا مجتبی تهرانی فرمود هر کس آمد امام او را رد کرد، اینها عاشق اراده الهی بودند.
حالا دو آیه را اشاره کنم، اول خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليم.[2] ای پیامبر از اموال اینها صدقه بگیر، خب صدقه برای چیست؟ پیامبر مال مردم را بگیرد، نه این نیست، خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ یعنی گرفتن مال تطهیر اینها است، تزکیه اینها است، آن چیزی که خدا از بندگان میخواهد طهارت و پاکی و رشد معنوی است، سیر ملکوتی است، تزکیه نفس است، اینکه مردم دل در گرو مال نداشته باشند و مال را در راه خدا بدهند، خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ.
در آیه 6 سوره مائده خداوند احکامی را بیان میکند، بعد از اینکه احکام را بیان میکند این عبارت را دارد ما يُريدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُريدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون. خدا اراده ندارد که شما به مشقت بیافتید، لذا احکام دین هیچ کدام حرجی نیست، لذا میفرماید سمحه سهله، دین آسان، دین آسان دین اسلام است، حتی از ادیان گذشته هم آسانتر است، ما يُريدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ یعنی هیچ حرجی را برای شما نمیخواهد، شما ببینید تمام احکام اسلامی در عدم حرج است، میگوید اگر نمیتوانی نماز را ایستاده بخوانی بنشین، نشسته نمیتوانی بخواب، ببینید اگر نمیتوانید روزه بگیرید چه کار کنید، ببینید هیچ کس را در حرج قرار نداده، مِنْ حَرَجٍ هیچ حرجی در احکام الهی نیست، نمیتوانید وضو بگیرید تیمم کنید، عذر نیاورید، خدا در احکام راه آسان را قرار داده، بناء تمام احکام الهی بر عدم حرج است، گرچه تکلیف است، تکلیف مشقت دارد، اما این مشقتها برای آن رشدی که خدا برای انسان میخواهد، اینکه انسان را متنعم بکند به نعمت دنیا و آخرت، اگر آخرت ضمیمه این نعمت دنیا نشود ناتمام است، این هم نعمت است، انسانها از نعمت دنیا برخوردار هستند، کافر و فاسق و مومن، اما این نعمت ناتمام است، خدای کریم میخواهد نعمت را بر بشر تمام کند، چه میکند؟ انسان را در دنیا متنعم به نعمت میکند اما این نعمت محصور و محدود است و قابل قیاس با نعمت ابدی عالم آخرت نیست، آن نعمت نعمتی است که من جمیع جهات نعمت است، در واقع نعمتهای دنیا نعمت نیست، چون تمام دفع درد است، اگر انسان نخورد گرسنه میشود، تشنه میشود این نعمتها برای رفع دردها است، پس در واقع نعمت واقعی در آخرت است که هیچ غم و درد و غصه و مرض و انقطاع و نبود و مرگ و هیچ چیزی با آن نیست، خدای کریم یک چنین نعمتی را برای انسان قرارداد، لذا اینجا یک تکلیفی را برای انسان قرار داد اما این تکلیف دون قدرت است و قدرت ما بیش از این است، خدا قدرت ما را بیش از این تکلیف قرار داده، برای اینکه ما را برای آن نعمتهای دائمی و سیر ملکوتی که برای انسان مقدر کرده آماده کند، ببینید فرمود ما يُريدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ یعنی هیچ حرجی، پس خدایا چه ارادهای داری، چرا این تکالیف را کردی و ما را به زحمت انداختی؟ وَ لكِنْ يُريدُ لِيُطَهِّرَكُمْ میخواهد شمارا تطهیر کند، نماز میخوانید پاک میشوید میروید بالا، عروج پیدا میکنید، عبادتها و تکالیف الهی انسان را آسمانی میکند، انسان را بالا میبرد، وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ میخواهد نعمت را تمام کند، کامل کند بر شما، نعمت دنیا نعمت کامل و تمام نیست، نعمت ناقص است، کمال این نعمت این است که هم نعمت دنیا داشته باشید و هم نعمت آخرت، همان طور که بعضی خسرالدنیا و الآخرة هستند بعضی هم متنعم به نعمت دنیا و آخرت هستند، انسان مومن باشد، تقوی داشته باشد،اعتماد به خدا داشته باشد، در مسیر دین باشد همه دنیا را برای خود نعمت میبیند، در همین دنیا فقر و مرض هم نعمت است، در همه حال هم شاکر خدا است، و این نعمتها را خدا به نعمتهای آخرت تمام میکند، وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون پس بنابراین برای اینکه خداوند ما را به کمال برساند، الهی کند، رشد بدهد، تزکیه کند و به آن مقامات و نعمتهای آخرت برساند خداوند چه کار میکند؟ اینجا راه قرارداده، انبیاء آمدند، رنجها، مشقتها را قرار داد، همه انبیاء و ائمه سفن الهی هستند، همه سفینه نجات برای بشر هستند ولیکن سفینه امام حسین(علیه السلام) اوسع و اسرع از همه سفینهای دیگر است، لذا انسان هرچه در وادی امام حسین(علیه السلام) باشد هر قدمی برای امام حسین(علیه السلام) بردارد این اجرهای بیحساب دارد.
اما صحبت ما در معرفة الامام بالنورانیة است، اینجا سلمان و ابیذر آمدند از امیرالمومنین سؤال کردند که معرفة بالنورانیة چیست؟ ما معرفة امام را داریم، معرفة بالنورانیة چیست؟ این چند شب صحبت کردیم و خلاصه آن این بود که معرفة بالنورانیة بر هر مومنی واجب است و استبصار و معرفة واقعی به امام به معرفة بالنورانیة است، و اگر این معرفة نشد، معرفة انسان در امام شناسی ناقص است، تا اینجا رسید که امام فرمود:
يَا سَلْمَانُ وَ يَا جُنْدَبُ قَالا لَبَّيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ قَالَ ع مَنْ آمَنَ بِمَا قُلْتُ وَ صَدَّقَ بِمَا بَيَّنْتُ وَ فَسَّرْتُ وَ شَرَحْتُ وَ أَوْضَحْتُ وَ نَوَّرْتُ وَ بَرْهَنْتُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ مُمْتَحَنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَ هُوَ عَارِفٌ مُسْتَبْصِرٌ قَدِ انْتَهَى وَ بَلَغَ وَ كَمَلَ وَ مَنْ شَكَّ وَ عَنَدَ وَ جَحَدَ وَ وَقَفَ وَ تَحَيَّرَ وَ ارْتَابَ فَهُوَ مُقَصِّرٌ وَ نَاصِبٌ.[3]
مَنْ آمَنَ بِمَا قُلْتُ هر کس ایمان بیاورد به آنچه که من در معرفة امام
گفتم وَ صَدَّقَ بِمَا
بَيَّنْتُ و آنچه را که من بیان
کردم تصدیق کند، وَ فَسَّرْتُ آنچه را که من تفسیر نمودم، وَ شَرَحْتُ وَ أَوْضَحْتُ شرح دادم از معرفة بالنورانیة و واضح کردم وَ نَوَّرْتُ و دلهای شما را به آن منور نمودم وَ بَرْهَنْتُ این مطالب را با برهان بیان کردم فَهُوَ مُؤْمِنٌ ببینید اگر ایمان بیاورد و تصدیق کند آن چیزهایی را
که ما در این چند شب گفتیم او مومن ممتحن است، یعنی مومنی است که از امتحانات الهی
بیرون آمده، نمره قبولی دارد، ببینید در دعای ندبه دارد که این انبیاء همه قبلاً
پیش خدا امتحانات خود را داده بودند، به آن مرتبه کمال رسیده بودند و بعد خداوند مقام
رسالت را به آنها داده، بنابراین فَهُوَ مُؤْمِنٌ مُمْتَحَنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ خدا قلب او را برای ایمان امتحان کرده، و ایمان
دارد، ایمانی که مورد امضاء و قبول الهی است، وَ شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ گفتیم این معرفة بالنورانیة همان شرح صدددری
است که برای انسان میآید، شرح صدر را هم قبلاً معنا کردیم، هر امری از ما آمد آن
را روی چشم خود بگذارد، نه نداشته باشد، من نداشته باشد، الآن همه من دارند، در
مقابل اوامر الهی همه من دارند، از مومن و مسجدی و عالم و مستمع و از زن و مرد همه
من دارند، آقا میگویند نروید، مسجد نروید، باشد من میخواهم، همه چیز او همین
است، تسلیم نیستیم، مومن ممتحن آن کسی است که هر چه از ما به او رسید نه نگوید، شک
نکند، توقف نکند، فَهُوَ
مُؤْمِنٌ مُمْتَحَنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ شَرَحَ صَدْرَهُ
لِلْإِسْلَامِ خدا به پیامبر فرمود أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَك.[4]
پیامبر محض فرمان الهی بود، هرچه خدا دستور داد انجام میداد، خدا این را به
پیامبر منت میگذارد، أَ لَمْ
نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَك،
اگر یک مومنی شرح صدر داشته باشد خدا بهترین نعمت را به او داده، تسلیم همه خواستهای
الهی است، ما عبد ذلیل حقیر جاهل هستیم، هیچ هستیم، هرچه داریم از خدا و ائمه
معصومین داریم، از خدا داریم، از خود چیزی نداریم، لذا باید تسلیم باشیم، خدا شرح
صدر به پیامبر داده، امام در ادامه میفرمایند هر کس این را پیدا کرد، قلب او را
خدا به ایمان امتحان کرده و به او شرح صدر داده وَ هُوَ عَارِفٌ او عارف است، بعضی دنبال عرفان میگردند، ذکرها و
دکانهایی که بعضی برای عرفان باز کردند دنبال آنها میروند، این عرفان نیست، این
شیطان است، عرفانهای امروزی شیطان است، آنهایی که واقعاً عارف بودند از ارتباط
با خدا یک نورانیتی گرفتند، اگر هم ذکر گفتند بین خود و خدا ذکر گرفتند، نه اینکه
دنبال این افراد رفتند، وَ هُوَ
عَارِفٌ مُسْتَبْصِرٌ
یعنی بینا است، یعنی حق را دیده، واقعیت را دیده، مثل آدمی که با چشم واقعیت را
دیده قَدِ انْتَهَى یعنی آن حد انتهایی را که باید داشته باشد دارد
وَ بَلَغَ وَ كَمَلَ بالغ و کامل شده، بالغ معنوی، بالغ عرفانی شده،
وَ مَنْ شَكَّ اگر کسی در آن چیزهایی که ما قبلاً گفتیم شک
کند وَ عَنَدَ دشمنی کند، وَ جَحَدَ انکار کند، حتی انکار هم نکند وَ وَقَفَ توقف کند، در
گفتار ما توقف کند وَ تَحَيَّرَ متحیر باشد و نفهمد وَ ارْتَابَ شک کند فَهُوَ مُقَصِّرٌ
وَ نَاصِبٌ، الله اکبر، همین دو سه
خط کافی است، فَهُوَ مُقَصِّرٌ
وَ نَاصِبٌ ناصبی است، میگویند
قرآن دارد حجاب، میگوید نه حجاب الآن بدرد نمیخورد، ناصبی آن کسی نیست که فقط
امام را فحش میدهد، بدتر از ناصبی آن کسی است که قول امام را به زمین بزند و زیر
بار کلام اهل بیت نرود، واقعاً همین سه خط برای ما کافی است، خیلی مطلب دارد، آن
حرفهایی که ما قبلاً درباره معرفة بالنورانیة زدیم میگوید اگر اینها را داری
اهل نجات هستی و به کمال رسیدی و إلا نه، بله این مقدار را از ما قبول میکنند،
اما معرفة کامل به امام نداریم و گاهی ممکن است این معرفة را هم از ما بگیرند، کما
اینکه الآن بچههای شیعه را دارند میدزدند، الآن بچههای شیعه چیزی ندارند، الآن
این افرادی که رفتند خارج در دبستان و دبیرستان اینجا درس خواندند اما کلاس دین
ندیدند آنجا هم رفتند این همه شبههها را مواجه میشوند و چه بسا خیلی از اینها
برمیگردند از دین و چیزی ندارند، اصلاً عقیده آنها فکر آنها عوض میشود، آن
آدمی که رفته اروپا و جوانی خود را در آنجا گذرانده فکر و مغز او عوض میشود، او
دیگر نمیتواند باور کند که نماز شب اینقدر اثر دارد، بنابراین باید معرفة امام را
بالنورانیة شناخت، تسلیم امر امام و ائمه معصومین باشیم، اینها کلید بهشت هستند،
کلید کمالات انسان هستند، سفینه نجات انسان هستند انسان در این سفینه سوار شود و
حرکت کند.
زیارت جامعه کبیره را
بخوانید، آن جامعه ائمه خیلی خوب است، اما فرق هر دو با هم در این است که جامعه
کبیره معارف امام را توجه دارد و جامعه ائمه که بعد از آن دعای عالیة المضامین است
بیشتر به ظلمهایی که به ائمه شده است توجه دارد، لذا در جامعه دوم دل انسان بیشتر
میسوزد.
[1]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج44، ص364، باب 37 ما جرى عليه بعد بيعة الناس ليزيد بن معاوية إلى شهادته صلوات الله عليه و لعنة الله على ظالميه و قاتليه و الراضين بقتله و المؤازرين عليه
[2]. سوره توبه، آیه 103
[3]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج26، ص6، باب 14 نادر في معرفتهم صلوات الله عليهم بالنورانية و فيه ذكر جمل من فضائلهم ع
[4]. سوره انشراح، آیه 1