بسم الله الرحمن الرحیم
االحمد لله رب العالمین و العاقبة لاهل التقوی و الیقین و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین اباالقاسم محمد.
هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبين.[1] آنچه مسلم است این است که توحید الهی فطره انسان است، انسان بالفطرة موحد است، و انسان بالفطرة عاشق معرفت است، دنبال معرفت و کمال و شناخت حقائق عالم است، این اختصاص به یک عده هم ندارد، همه انسانها طالب این هستند، دوست دارند بدانند و بفهمند، این امر فطری انسان است، پس هم اصل توحید فطری است، و هم عشق به معرفت و حقائق عالم، هر دو برای انسان فطری است، از آنجایی که انسان در طریق معرفت اشتباهاتی میکند، خداوند متعال برای رفع اشتباه انسان و هدایت این امر فطری انبیاء الهی، کتب آسمانی، اوصیاء الهی را فرستاد تا انسان در این امر فطری اشتباه نرود، حقیقت را پیدا کند و بداند که کمال انسان در پیدایش حقیقت است، خداوند انبیاء را با کتب آسمانی و معجزات انبیاء از قرآن و انجیل و تورات و صحف دیگر مجهز نموده که اینها هم خود الگو باشند برای طریق الی الله و هم راهنمای این طریق برای انسان باشند تا انسان اشتباه نرود، و لذا یکی از بهترین نعمتهای الهی و اعظم حقی که خداوند بر انسانها دارد، معرفت انبیاء الهی است، خداوند اینها را برای ما آورده و برای انسانها معرفی کرده، مجهز نموده به معجزات و کتب آسمانی که اینها هدایت کنند و انسان را از طریق گمراهی به شاهراه هدایت حق و کمال انسانی که همان معرفت به حق و تعبد و بندگی حق است ارشاد کنند، هم طریق را ارائه بدهند هم شریعت را برای آنها بیان کنند، هم طریق باشد که طریق بندگی است، و هم شریعت ضمیمه این باشد نحوه بندگی خدا چگونه است، لذا خداوند اینها را با مراتبی که انبیاء و اوصیاء دارند به نورانیتی مجهز و منور نموده، و انبیاء و اصیاء انبیاء با ز هم با همان مراتبی که خود دارند، در راس همه انبیاء پیامبراکرم و در راس همه اوصیاء امیرالمومنین و ائمه معصومین هستند، حقاً باید گفت که بالاترین و بزرگترین نعمتی که خدا بعد از خلق به انسان مرحمت نموده معرفی پیامبر اکرم و اهل بیت است، و ایمان و اعتقاد به پیامبراکرم و قرآن مجید و اوصیاء پیامبراکرم، حالا در این زمینه آیاتی است که اشاره به این دارد که اینها طریق الی الله و هادی الی الله هستند، و هم شریعت را، در آیهای از قرآن دارد که ثُمَّ جَعَلْناكَ عَلى شَريعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون.[2] پیامبر ما تو را قرار دادیم عَلى شَريعَةٍ یعنی خود پیامبر هم باید به شریعت عمل کند، ضمن اینکه خود طریق الی الله است، راهنمای الی الله و توحید است، مع ذلک جَعَلْناكَ عَلى شَريعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها خود پیامبر هم باید شریعت را عمل کند و متابعت کند، وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون، پس بنابراین شریعت ضمیمه طریقت شد تا انسان بداند که طریق همین طریق است، کیفیت طریق و شریعت هم این است، و لذا امام و پیامبر باید معصوم باشند که انسان در این جهت خطا نکند، یک فردی که این مقام را ندارد نیاید و جای معصوم بنشیند و هم طریق را انحرافی معرفی کند و هم شریعت را، بنابراین باید معصوم باشد و عصمت یک امر ظاهری نیست که بشود با ظاهر تشخیص داد لذا ما معتقدیم که معصومین انبیاء الهی و ائمه و اوصیاء انبیاء همه معصوم هستند، مقام عصمت دارند، و چون مقام عصمت دارند باید خدا آنها را معرفی کند، بشر نمیتواند معرفی کند امام را یا پیامبر را، اینها همه با بیان خداوند است و شناخت خداوند از اینها است، در دعا هم داریم که خداوند روح آنها را، نورانیت آنها را آفرید و از آنها تعهد گرفت، و در دعای ندبه هم داریم که اینها ضمانت کردند و به اصطلاح عهده دار شدند که سختیها را تحمل کنند و هادی مردم در مسیر بندگی الهی باشند، بنابراین طریق عبودیت را باید از اینها گرفت، اینها اسوه هستند، لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة.[3] این اسوه حسنه بودن برای همه انبیاء بوده، همه آنها در زمان خود اسوه حسنه بودند، ائمه معصومین همه اسوه حسنه هستند، انسان باید در معرفت الهی و طریق بندگی الهی تابع معصوم و امام معصوم و پیامبر معصوم باشد.
حالا به مناسبت روایاتی در مورد امیرالمومنین عرض میکنم برای اینکه بدانیم که غدیر چه نعمتی است، و حقاً اگر غدیر نبود تمام نعمتهای الهی میشود گفت برای انسان نقمت بود، نعمتهایی که برای انسان باشد اما راهنمای الهی در کنار آن نباشد، به سمت قرب الهی انسان را نبرد، نعمتهای دنیا و ما فیها همه میشود نقمت، نکبت و بدبختی، آن زمانی همه این نعمتها نعمت هستند و جلوه نعمت و نورانیت را دارند که انسان از تمام خلقت خود و خلقت عالم هستی و تمام آنچه که انسان از آن بهره میبرد در این عالم، انسان بتواند در کنار پیامبراکرم و امام معصوم بعد از پیامبراکرم استفاده کند، چون همه نقمت است، یعنی اگر همه این نعمتها باشد ولی انسان پیامبر گرامی اسلام را قبول نداشته باشد، امیرالمومنین و ائمه معصومین را قبول نداشته باشد همه در بهترین شرایط زندگی هم باشد تمام نقمت، نکبت و عذاب برای انسان خواهد شد.
نعمتهای الهی حساب دارند، همه نعمت هستند در صورتی که در کنار پیامبر و امام معصوم انسان راهنمایی شود، و شریعت را عمل کند، بداند که کمال و عزت انسان بندگی خدا است و طریق بندگی هم همین فضائل اخلاقی، بندگی، عبادت، هم اصول دین، هم فروع دین، هم فضائل اخلاقی، دوری از رزائل اخلاقی، و خلاصه محبت به ائمه داشته باشد، حیات او حیات محمد و آل محمد، ممات او ممات محمد و آل محمد باشد، این میشود نعمت، این میشود نعمتی که خدا به انسان داده و همه عالم هستی در مقابل این نعمت الهی ناچیز است.
دو روایت را من اینجا عرض میکنم به مناسبت این روز بزرگ که قدر ولایت را بدانیم، ارزش ایمان خود را بدانیم، قدر دان این نعمت باشیم و همواره تمام امور خود را فدای این نعمت کنیم، مال، جان، قدرت، قوة، استعداد، از تمام امکانات و وجود خود، از زبان، دست، تمام جوارح، مال و ثروت، راحتی و آسایش همه در مسیر بندگی خدا و ولایت استفاده کنیم، و اگر انسان بتواند اینگونه باشد حض دارین برده و إلا ذلت دارین است، خسر الدنیا و الآخره.
هر دو روایت در امالی صدوق است، هر دو روایت هم خیلی جالب است، روایت از امام صادق(علیه السلام) عن آبائه، قال قال رسول الله(صلی الله علیه و آله) إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ لِأَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَضَائِلَ لَا يُحْصِي عَدَدَهَا غَيْرُهُ فَمَنْ ذَكَرَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ مُقِرّاً بِهَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ لَوْ وَافَى الْقِيَامَةَ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ وَ مَنْ كَتَبَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع لَمْ تَزَلِ الْمَلَائِكَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَا بَقِيَ لِتِلْكَ الْكِتَابَةِ رَسْمٌ وَ مَنِ اسْتَمَعَ إِلَى فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالاسْتِمَاعِ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى كِتَابَةٍ فِي فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالنَّظَرِ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّظَرُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عِبَادَةٌ وَ ذِكْرُهُ عِبَادَةٌ وَ لَا يُقْبَلُ إِيمَانُ عَبْدٍ إِلَّا بِوَلَايَتِهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِ.[4] پیامبر اکرم فرمود خدا قرار داد برای حضرت امیرالمومنین فضائلی که لَا يُحْصِي عَدَدَهَا غَيْرُهُ احصاء و شمارش نمیکند عدد آن فضائل را غیر خدا، یعنی هرچه انسان بگوید باز امیرالمومنین بالاتر است، غیر خدا نمیداند، حتی انبیاء، عبارت این است دیگر، لَا يُحْصِي عَدَدَهَا غَيْرُهُ، حالا پیامبر اکرم در اینجا بعضی از این فضائل را به عنوان نمونه بیان میکند، میفرماید که فَمَنْ ذَكَرَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ کسی توفیق پیدا کند، جلسهای باشد، در خود خانواده، فضیلتی از فضائل امیرالمنین را نقل کند، اما نقلی که مُقِرّاً بِهَا اقرار به آن فضیلت داشته باشد غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ چقدر امیرالمومنین مقام دارد، که یک فضیلت او را یک انسان گنهکار بیان کند غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ لَوْ وَافَى الْقِيَامَةَ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ این دیگر خیلی مشکل است، یک مقدار نیاز به توضیح دارد، وَ لَوْ وَافَى الْقِيَامَةَ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ یعنی گناهان جن و انس را هم داشته باشد فضیلت امیرالمومنین را بیان کند با اقرار و اعتراف به این معنا این باعث میشود که خدا او را بیامرزد، حالا اینجا توضیح هم دارد، به هر حال این اثر دارد و ذنوب انسان بخشیده میشود، وَ مَنْ كَتَبَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع کسی فضیلتی از فضائل امیرالمومنین را بنویسد لَمْ تَزَلِ الْمَلَائِكَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَا بَقِيَ لِتِلْكَ الْكِتَابَةِ رَسْمٌ مادامی که این خط باقی است ملائکه برای او استغفار میکنند، یک فضیلت را در یک کتابی بنویسد، یک جزوهای بنویسد فضائل امیرالمومنین باشد، مادامی که این کتاب هست ملائکه برای نویسنده استغفار میکنند، وَ مَنِ اسْتَمَعَ إِلَى فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ کسی که استماع کند، گوش بدهد به فضیلتی از فضائل امیرالمومنین، حالا قلم ندارد که بنویسد، اما میتواند فضیلتی را گوش کند، بنابراین ببینید چگونه انسان را تشویق میکنند به اینکه انسان برود در مجالسی که در آن معارف الهی بیان میشود و شناخت امام و پیامبر باشد، کسی که گوش بدهد فضیلتی از فضائل امیرالمومنین را وَ مَنِ اسْتَمَعَ إِلَى فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالاسْتِمَاعِ گناهانی را که به گوش شنیده، غیبت شنیده خدا آن را عفو میکند، وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى كِتَابَةٍ فِي فَضَائِلِهِ یک کتابی را میخواند، در خانه نشستهاید این اخبار و فضائلی که درباره انبیاء است، چون ذکر الهی خود ذکر الله است، خود عبادت است، کلماتی که درباره ائمه معصومین و فضائل ائمه معصومین هست اینها را بخوانید و به خانواده تزریق کنید، وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى كِتَابَةٍ فِي فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالنَّظَرِ ث به نامحرم نگاه کرده، تمام گناهانی که با چشم مرتکب شده پاک خواهد شد، مرحوم صدوق بیان میکند، ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّظَرُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عِبَادَةٌ نظر به امیرالمومنین عبادت است، وَ ذِكْرُهُ عِبَادَةٌ یاد علی عبادت است، وَ لَا يُقْبَلُ إِيمَانُ عَبْدٍ إِلَّا بِوَلَايَتِهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِ قبول نمیشود ایمان بندهای الا به ولایت امیرالمومنین و برائت از دشمنان امیرالمومنین، هر کسی که باشند، این یک روایت.
روایات دیگری هم داریم، حتی در کتب عامه هم داریم، که این روایت را نقل کردند، حتی عایشه هم این روایت را نقل کرده که نظر به امیرالمومنین عبادت است، نفس نظر عبادت است، حالا یک روایت هم از این جهت عرض کنم، که نفس نظر عبادت است، این روایت را ابوهریره نقل میکند، ابوهریره آدم بدی بوده، آدم بد عبارات بد را نقل میکردند و بنا نبود که خوبیها را نقل کنند، اما دیگر بعضی چیزها اینقدر آشکار بود که بدها هم آن را نقل کردند، همانهایی هم که معتقد به امیرالمومنین نبود نقل کردند، الآن در اکثر کتب عامه فضائل ائمه را بیان کردند، به فرض اگر ما همه کتابهای شیعه از بحار و وافی و کافی همه را کنار بگذاریم میتوانیم ولایت امیرالمومنین را با کتب خود آنها و روایاتی که خود آنها نقل کردند، ولایت امیرالمومنین را ثابت کنیم، من نمیدانم چقدر این گذشته ها قسی القلب و کور بودند که خود این روایات را نقل کردند اما خود آنها مانند فخررازی و دیگران در راه نیامدهاند، حالا به هر حال روایتی است که ابوهریره میگوید أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص جَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ مَا رَأَيْتَ فُلَاناً رَكِبَ الْبَحْرَ بِبِضَاعَةٍ يَسِيرَةٍ وَ خَرَجَ إِلَيَّ فَأَسْرَعَ الْكَرَّةَ وَ أَعْظَمَ الْغَنِيمَةَ حَتَّى قَدْ حَسَدَهُ أَهْلُ وُدِّهِ وَ أَوْسَعُ قَرَابَاتِهِ وَ جِيرَانِهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِنَ مَالَ الدُّنْيَا كُلَّمَا ازْدَادَ كَثْرَةً وَ عِظَماً ازْدَادَ صَاحِبَهُ بَلَاءً فَلَا تَغْبِطُوا أَصْحَابَ الْأَمْوَالِ إِلَّا بِمَنْ جَادَ بِمَالِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكِنْ أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَنْ هُوَ أَقَلُّ مِنْ صَاحِبِكُمْ بِضَاعَةً وَ أَسْرَعُ مِنْهُ كَرَّةً وَ أَعْظَمُ مِنْهُ غَنِيمَةً وَ مَا أُعِدَّ لَهُ مِنَ الْخَيْرَاتِ مَحْفُوظٌ لَهُ فِي خَزَائِنِ عَرْشِ الرَّحْمَنِ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص انْظُرُوا إِلَى هَذَا الْمُقْبِلِ إِلَيْكُمْ فَنَظَرْنَا فَإِذَا رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ رَثُّ الْهَيْئَةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ هَذَا لَقَدْ صَعِدَ لَهُ فِي هَذَا الْيَوْمِ إِلَى الْعُلْوِ مِنَ الْخَيْرَاتِ وَ الطَّاعَاتِ مَا لَوْ قُسِمَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَكَانَ نَصِيبُ أَقَلِّهِمْ مِنْهُ غُفْرَانَ ذُنُوبِهِ وَ وُجُوبَ الْجَنَّةِ لَهُ قَالُوا بِمَا ذَا يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ سَلُوهُ يُخْبِرْكُمْ عَمَّا صَنَعَ فِي هَذَا الْيَوْمِ فَأَقْبَلَ عَلَيْهِ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَالُوا لَهُ هَنِيئاً لَكَ مَا بَشَّرَكَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص فَمَا ذَا صَنَعْتَ فِي يَوْمِكَ هَذَا حَتَّى كُتِبَ لَكَ مَا كُتِبَ فَقَالَ الرَّجُلُ مَا أَعْلَمُ أَنِّي صَنَعْتُ شَيْئاً غَيْرَ أَنِّي خَرَجْتُ مِنْ بَيْتِي وَ أَرَدْتُ حَاجَةً كُنْتُ أَبْطَأْتُ عَنْهَا فَخَشِيتُ أَنْ تَكُونَ فَاتَتْنِي فَقُلْتُ فِي نَفْسِي لَأَعْتَاضَنَّ مِنْهَا النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ عَلِيٍّ عِبَادَةٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِي وَ اللَّهِ عِبَادَةٌ وَ أَيُّ عِبَادَةٍ إِنَّكَ يَا عَبْدَ اللَّهِ ذَهَبْتَ تَبْتَغِي أَنْ تَكْتَسِبَ دِينَاراً لِقُوتِ عِيَالِكَ فَفَاتَكَ ذَلِكَ فَاعْتَضْتَ مِنْهُ النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ عَلِيٍّ وَ أَنْتَ لَهُ مُحِبٌّ وَ لِفَضْلِهِ مُعْتَقِدٌ وَ ذَلِكَ خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ لَوْ كَانَتِ الدُّنْيَا كُلُّهَا لَكَ ذَهَبَةً حَمْرَاءَ فَأَنْفَقْتَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَتَشْفَعَنَّ بِعَدَدِ كُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَهُ فِي مَصِيرِكَ إِلَيْهِ فِي أَلْفِ رَقَبَةٍ يُعْتِقُهُمُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ بِشَفَاعَتِكَ.[5] مردی آمد نزد پیامبراکرم أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص جَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ مَا رَأَيْتَ فُلَاناً رَكِبَ الْبَحْرَ بِبِضَاعَةٍ يَسِيرَةٍ یا رسول الله نمیدانید که یک کسی آمد سوار دریا شد، یعنی با کشتی در دریا تجارت کرد بِبِضَاعَةٍ يَسِيرَةٍ وَ خَرَجَ إِلَيَّ الصین رفت به چین آنجا تجارت کرد فَأَسْرَعَ الْكَرَّةَ بعد به سرعت برگشت وَ أَعْظَمُ مِنْهُ غَنِيمَةً یک غنیمت عظیمی را در این سفر کوتاه از دریا بدست آورد، حتی سود آن غنیمت بقدری زیاد بود که حَتَّى قَدْ حَسَدَهُ أَهْلُ وُدِّهِ وَ أَوْسَعُ قَرَابَاتِهِ وَ جِيرَانِهِ همه آنهایی که دوست او و اقربای او بودند و آنهایی که وضع خوبی داشتند از همسایهها و امثال آنها همه به این فرد حسد بردند که او در یک سفر کوتاه چقدر بدست آورد، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص پیامبراکرم فرمود إِن مَالَ الدُّنْيَا كُلَّمَا ازْدَادَ كَثْرَةً وَ عِظَماً مال دنیا هرچه زیاد شود و عظیم شود ازْدَادَ صَاحِبَهُ بَلَاءً بلای صاحب او نیز زیاد میشود، مال سبب گرفتاری است، حتماً همین است، مال که زیاد باشد در نماز هم این طرف و آن طرف میروید، خیلی مشکل است که آدم بتواند خود را در نماز هم حفظ کند، خوشبحال آنهایی که مال ندارند حداقل دو رکعت نماز درست میخوانند، فکر مال نیستند، فرمود هر چه مال انسان زیاد شود گرفتاری و بلای انسان هم بیشتر میشود، فَلَا تَغْبِطُوا أَصْحَابَ الْأَمْوَالِ غبطه نبرید به آنهایی که مال زیاد دارند، إِلَّا بِمَنْ جَادَ بِمَالِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ مگر آن انسانی که مال دارد و در راه خدا جود میکند، اگر یک آدم مالداری باشد که در راه خدا مال خود را صرف میکند بله به حال او باید غبطه خورد، اما دیگران چه چیزی دارند؟ خسرالدنیا و الآخرة، گرفتاری دنیا و آخرت، بعد فرمود میخواهید از این بالاتر به شما بگویم وَ لَكِنْ أَ لَا أُخْبِرُكُمْ خطاب در اینجا جمع است، بِمَنْ هُوَ أَقَلُّ مِنْ صَاحِبِكُمْ بِضَاعَةً میخواهید به شما نشان دهم یک کسی را که سرمایه او از این چیزی که شما گفتید کمتر است، وَ أَسْرَعُ مِنْهُ كَرَّةً از این هم سرعت او بیشتر است، یعنی زود انجام داد و زود هم نتیجه گرفت، وَ أَعْظَمُ مِنْهُ غَنِيمَةً سود او هم از این فرد بیشتر است، وَ مَا أُعِدَّ لَهُ مِنَ الْخَيْرَاتِ و آنچه را از خیرات و غنائم و اینها بدست آورده تمام ذخیره شده مَحْفُوظٌ لَهُ فِي خَزَائِنِ عَرْشِ الرَّحْمَنِ تمام آن غنائم در خزائن الهی است و برای او نگهداری کرده، غنائم و مالی که بدست میآید همه از بین میرود، اما این نگهداشته میشود، قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص پیامبراکرم فرمود انْظُرُوا إِلَى هَذَا الْمُقْبِلِ إِلَيْكُمْ یک نفر داشت میآمد فرمود به این مرد نظر کنید، فَنَظَرْنَا فَإِذَا رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ دیدیم که یک نفر از انصار میآید، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ هَذَا لَقَدْ صَعِدَ لَهُ فِي هَذَا الْيَوْمِ إِلَى الْعُلْوِ مِنَ الْخَيْرَاتِ وَ الطَّاعَاتِ این آدم برای او بالا رفت در امروز از علو خیرات و طاعات، به قدری خیرات و طاعات او امروز بالا بود که لَوْ قُسِمَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ خیرات او را اگر بر تمام اهل زمین و آسمان تقسیم کنیم لَكَانَ نَصِيبُ أَقَلِّهِمْ کمترین چیزی که به آنها داده میشود از این خیر و امثال اینها غُفْرَانَ ذُنُوبِهِ وَ وُجُوبَ الْجَنَّةِ لَهُ اگر خیرات و طاعات او را بین همه تقسیم کنیم به همه اینقدر داده میشود که کمترین آن غفران ذنوب و وجوب جنة برای او است، بِمَا ذَا يَا رَسُولَ اللَّهِ چه کرده در این روز با این بضاعت کم اینقدر غنائم بدست آورده، فَقَالَ سَلُوهُ يُخْبِرْكُمْ عَمَّا صَنَعَ فِي هَذَا الْيَوْمِ از خود او سؤال کنید و ببینید که چه کرده، آمدند و از خود او سؤال کردند أَقْبَلَ عَلَيْهِ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَالُوا لَهُ هَنِيئاً لَكَ مَا بَشَّرَكَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص گوارا باد برای تو این بشارتی که پیامبر برای تو داد، فَمَا ذَا صَنَعْتَ فِي يَوْمِكَ هَذَا تو در این روز چه کار کردی، حَتَّى كُتِبَ لَكَ مَا كُتِبَ آن ثوابها و طاعات برای تو نوشته شده، تو چه کردی؟ فَقَالَ الرَّجُلُ مَا أَعْلَمُ من نمیدانم، کاری نکردم، کار خیری که این نتیجه را داشته باشم انجام ندادم، أَنِّي صَنَعْتُ شَيْئاً من یک کاری کردم، غَيْرَ أَنِّي خَرَجْتُ مِنْ بَيْتِي من از خانه خارج شدم وَ أَرَدْتُ حَاجَةً و یک حاجتی داشتم، حوائج خانه را تهیه کنم و برگردم، كُنْتُ أَبْطَأْتُ عَنْهَا هرچه خواستم به حاجت خود برسم نتوانستم، نزد خود گفتم حالا که من از خانه بیرون آمدم و زحمت کشیدم اما به حاجت خود نرسیدم حالا کاری کنم که دست خالی نباشم فَخَشِيتُ أَنْ تَكُونَ فَاتَتْنِي ترسیدم که از من فوت شود این ساعتی که در آن آمدم و تحقیق کردم و چیزی هم بدستم نیاوردم، فَقُلْتُ فِي نَفْسِي نزد خودم گفتم لَأَعْتَاضَنَّ مِنْهَا عوض میکنم از آن حاجتم، حالا که این حاجتم را بدست نیاوردم میروم و یک نظر به امیرالمومنین میکنم، لَأَعْتَاضَنَّ مِنْهَا النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع چرا؟ فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ عَلِيٍّ عِبَادَةٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِي وَ اللَّهِ عِبَادَةٌ او که گفت، پیامبرهم گوش میکرد که وقتی او گفت ایشان هم تایید کنند، آری و الله، نظر به علی عبادت است، إِنَّكَ يَا عَبْدَ اللَّهِ ذَهَبْتَ تَبْتَغِي بعد پیامبر خطاب کرد به آن انصاری که تو رفتی و طلب کردی أَنْ تَكْتَسِبَ دِينَاراً دنبال پول میگشتی، حاجت تو این بود که پولی بدست بیاوری و برای خانواده خود چیزی تهیه کنی لِقُوتِ عِيَالِكَ فَفَاتَكَ ذَلِكَ اما چیزی بدست نیاوردی، حالا کار بود چیز دیگری بود بالاخره نتوانستی پولی بدست بیاوری و حاجت خانواده را برطرف کنی، فَاعْتَضْتَ مِنْهُ عوض کردی از آن کار النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ عَلِيٍّ وَ أَنْتَ لَهُ مُحِبٌّ وَ لِفَضْلِهِ مُعْتَقِدٌ تو نظر محبت به علی کردی و به فضل او هم معتقد بودی وَ ذَلِكَ این نظر با محبت خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ لَوْ كَانَتِ الدُّنْيَا كُلُّهَا لَكَ ذَهَبَةً حَمْرَاءَ اگر همه این کوها و دنیا طلای قرمز برای تو باشد فَأَنْفَقْتَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ و همه را در راه خدا انفاق کنی، آن نظر از این بالاتر است وَ لَتَشْفَعَنَّ و هر آیینه تو شفاعت میکنی بِعَدَدِ كُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَهُ از آن زمانی که قصد کردی بروی امیرالمومنین را ببینی هر نفسی که تو کشیدی فِي مَصِيرِكَ إِلَيْهِ چون اول برای دنیا آمدی و به دنیا نرسیدی، راه را عوض کردی بروی علی را ببینی از آن لحظه نفسهایی که کشیدی فِي أَلْفِ رَقَبَةٍ به هر نفس خداوند عزار جهنمی را آزاد میکند رَقَبَةٍ يُعْتِقُهُمُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ بِشَفَاعَتِكَ. این هم درباره امیرالمومنین و قدر غدیر را دانستن، و درباره امیرالمومنین مطالعه کردن، نوشتن، گوش دادن، مجالس گرفتن و محبت انسان نسبت به امیرالمومنین و اهل بیت لحظه به لحظه زیاد شود که همه خیرات از اینجا است، اینها الگو هستند، اینها هادی هستند، اینها طریق الی الله هستند، و خداوند شریعت را از طریق اینها به دست ما رسانده، بهترین نعمت است، باید قدردان این نعمت باشیم، دنبال طریقت و شریعت اینها باشیم، کمال همین است، عزت دنیا و آخرت همین است، عمر را ضایع نکنید، وقت را ضایع نکنید، در عین اینکه الآن این بلا است اما برکت و نعمت هم هست، براری آنهایی که قدر بدانند و از وقت و عمر خود استفاده کنند، مطالب علمی، اخلاقی و معنوی و معرفتی را بدست بیاورید که انشاء الله جبران شود آن خسارتهای دنیویی، اینها گذرا است، یک وقت پدربزرگ من نقل میکرد، میگفت روزی 30 نفر ما در همین محله خود مُرده دفن میکردیم، من قبر میکندم، یکی مسائل مربوط به کفن و غسل را انجام میداد یکی هم کرباس میداد و دفن میکردند، این روزها را ما دیدیم، بدتر از اینها را هم دیدند، دنیا دار گذشت است، ان چیزی که برای انسان میماند همین است، خدا به ما و همه توفیق دهد بتوانیم از عمر و وقت خود در مسیر شریعت و طریقت حسن استفاده را بکنیم. من طلب خیر از همه عزیزان میکنم و دعا گوی همه عزیزانی که صدای من را میشنوند هستم و التماس دعا هم از همه عزیزان دارم.
و
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
[1]. سوره جمعه، آیه 2
[2]. سوره جاثیة آیه 18
[3]. سوره احزاب، آیه 21
[4]. الأمالي( للصدوق)، النص، ص138، المجلس الثامن و العشرون
[5]. الأمالي( للصدوق)، النص، ص361، المجلس الثامن و الخمسون