بحثی در حدیث امام صادق(علیه السلام) در اخذ و عطا
مَنْ كَانَ الْأَخْذُ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنَ الْعَطَاءِ فَهُوَ مَغْبُونٌ لِأَنَّهُ يَرَى الْعَاجِلَ بِغَفْلَتِهِ أَفْضَلَ مِنَ الْآجِلِ وَ يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ إِذَا أَخَذَ أَنْ يَأْخُذَ بِحَقٍّ وَ إِذَا أَعْطَى فَفِي حَقٍّ وَ بِحَقٍّ وَ مِنْ حَقٍّ فَكَمْ مِنْ آخِذٍ مُعْطٍ دِينَهُ وَ هُوَ لَا يَشْعُرُ وَ كَمْ مِنْ مُعْطٍ مُورِثٌ نَفْسَهُ سَخَطَ اللَّهِ وَ لَيْسَ الشَّأْنُ فِي الْأَخْذِ وَ الْإِعْطَاءِ وَ لَكِنَّ النَّاجِيَ مَنِ اتَّقَى اللَّهَ فِي الْأَخْذِ وَ الْإِعْطَاءِ وَ اعْتَصَمَ بِحِبَالِ الْوَرَعِ وَ النَّاسُ فِي هَاتَيْنِ الْخَصْلَتَيْنِ خَاصٌّ وَ عَامٌّ فَالْخَاصُّ يَنْظُرُ فِي دَقِيقِ الْوَرَعِ فَلَا يَتَنَاوَلُ حَتَّى يَتَيَقَّنَ أَنَّهُ حَلَالٌ وَ إِذَا أَشْكَلَ عَلَيْهِ تَنَاوَلَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ وَ الْعَامُّ يَنْظُرُ فِي الظَّاهِرِ فَمَا لَمْ يَجِدْهُ وَ لَا يَعْلَمُهُ غَصْباً وَ لَا سَرِقَةً تَنَاوَلَ وَ قَالَ لَا بَأْسَ هُوَ لِي حَلَالٌ وَ الْأَمِينُ فِي ذَلِكَ مَنْ يَأْخُذُ بِحُكْمِ اللَّهِ وَ يُنْفِقُ فِي رِضَا اللَّهِ[1]
حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: كسى كه نزد او گرفتن پسنديده تر و مطلوب تر از دادن باشد، مغبون است، زيرا كه او در اثر نادانى و غفلت دنيا را به آخرت ترجيح داده است.
و سزاوار است كه شخص مؤمن چون بخواهد چيزى از كسى بگيرد، روى حقيقت و با نيت حق باشد، و اگر خواست چيزى بدهد؛ لازمست در مورد حق و با نيت حق و از مورد حق صورت گيرد. و چه بسا كه مردم چيزى از ديگران مىگيرند و در مقابل، دين و آخرت خود را از دست مىدهند، و متوجه نيستند. و چه بسيار است كه مىبخشند و با اين بخشيدن خود را در مورد غضب الهى قرار مىدهند. پس تنها دادن و گرفتن ارزشى ندارد، و آنچه مهم است آن گيرنده و بخشنده ايست كه نجات يابنده باشد، و كسى نجات مىيابد كه در دادن و گرفتن خود تقوى و ورع داشته باشد، يعنى خود را از لغزش و نيت سوء و افكار فاسد نگهدارد، و از موارد نامشروع و از آنچه بر خلاف رضاى پروردگار متعال و بر خلاف شريعت و حقيقت است بپرهيزد.
و مردم در اين دو خصلت اخذ و اعطاء دو مرتبه دارند:
مرتبه خواص: آنان با پرهيز كارى دقيق در امور مىنگرند، و چيزى را اخذ نمىكنند مگر آنكه يقين داشته باشند كه آن حلال است، و در موارد مشتبه به مقدار ضرورت اكتفاء مىكنند.
مرتبه عوام: و آنان به ظواهر امور مىنگرند، و هر آن چيزى را كه غصب و سرقت شده نديدند، اخذ كرده و حكم به حليت آن مىنمايند. و به طور خلاصه و نتيجه كلام آنكه: انسان هنگامى امن پيدا مىكند كه مطابق حكم و دستور و تكليف الهى بگيرد، و در مواردى كه پروردگار متعال راضى است انفاق كند.
خاص چه کسانی هستند؟ يَنْظُرُ فِي دَقِيقِ الْوَرَعِ، خاصها آنهایی هستند که نظر میکنند در دقیق ورع در دادن و گرفتن رعایت ورع و تقوی را میکنند، آنکسیکه استحقاق ندارد نمیگیرد اگر شبه کرد که آیا من استحقاق دارم از این شبه هم اجتناب میکند، در دادن اگر شک کند که آیا این استحقاق را دارد؟ ورع دارد و نمیدهد یا اگر داد با شرط میدهد. امام فرمود: مردم در اینجا دو قسم هستند خاص و عام، خاص چه کسانی هستند؟ فَالْخَاصُّ يَنْظُرُ فِي دَقِيقِ الْوَرَعِ فَلَا يَتَنَاوَلُ حَتَّى يَتَيَقَّنَ أَنَّهُ حَلَالٌ وَ إِذَا أَشْكَلَ عَلَيْهِ تَنَاوَلَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ ، یعنی اخذ نمیکند غذا نمیخورد در مدرسه سکونت نمیکند إلا اینکه یقین داشته باشد که برایش حلال است این میشود خاص، فَالْخَاصُّ يَنْظُرُ فِي دَقِيقِ الْوَرَعِ فَلَا يَتَنَاوَلُ حَتَّى يَتَيَقَّنَ أَنَّهُ حَلَالٌ وَ إِذَا أَشْكَلَ عَلَيْهِ تَنَاوَلَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ نمیداند حلال است نمیداند که وظیفه خود را انجام داده اینها راضی هستند نیستند طبق ضوابط شرعی هست یا نه وَ إِذَا أَشْكَلَ عَلَيْهِ تَنَاوَلَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ، تازه اینجا هم عندالضروره یعنی اگر ضرورت نباشد تناول نمیکند و اجتناب میکند.
اما عام چطور وَ الْعَامُّ يَنْظُرُ فِي الظَّاهِرِ، میگوید ما که طلبه هستیم کل شیءٍ لطلبه حلال، يَنْظُرُ فِي الظَّاهِرِ فَمَا لَمْ يَجِدْهُ وَ لَا يَعْلَمُهُ غَصْبٌ وَ لَا سَرِقَةٌ تَنَاوَلَ، میگوید من که یقین ندارم که حلال نیست غصبی است انشاءالله حلال است لذا وَ قَالَ لَا بَأْسَ هُوَ لِي حَلَالٌ، اما خاص آنها هستند که اگر یقین به حلال نکرد استفاده نمیکند مگر در صورت ضرورت.
روایتی است از امام صادق(ع): مَنْ كَانَ الْأَخْذُ أَحَبَ إِلَيْهِ مِنَ الْعَطَاءِ فَهُوَ مَغْبُون[2] کسیکه گرفتن پیش او محبوبتر از اعطا است این مغبون است، این فرد همیشه خود را طلبکار میداند از استاد، از مدرسه طلبکار است، از پدر و مادر طلبکار است، از اجتماع طلبکار است، حتی از خدا طلبکار است، مگر تو چه کردی که اینقدر طلبکار هستی همه را زیر سئوال میبری، امام فرمود: این آدم مغبون است. آنهایی که دست گیرندهشان مقدم بر دست دهندهشان است، آنهایی که از اجتماع و افرادی که با آنها ارتباط دارند و حتی از خدا، ما چقدر از خدا میگیریم چقدر به خدا پس میدهیم، دو رکعت نماز میخواهیم بخوانیم سختمان است، خدا این همه نعمت به ما داده اقیانوس نعمت خدا به ما داده است، الله اکبر به کلمات امام سجاد(ع) تا بدانیم که ما چقدر بدهکار هستیم، امام سجاد با آن عبادت زینالعابدینی خود، خود را عاجز میداند که اگر عبادت جن و انس را از اول خلقت تا آخر قیامت بکند حق یک نعمت خدا ادا نمیشود، خدا ما را در اقیانوس نعمت غرق کرده. خود خدا فرمود هفده رکعت نماز را با توجه در اوقات آن بخوانید چقدر سخت میگیریم. امام فرمود: مَنْ كَانَ الْأَخْذُ أَحَبَ إِلَيْهِ مِنَ الْعَطَاءِ فَهُوَ مَغْبُون خدایا ما را مغبون نمیران، خدایا ما که عاجز هستیم از اداء حقت اما حقوقت را به ما هبه فرما، البته معنایش این نیست که ما حق خدا را ادا نکنیم یعنی خدا اگر ما شب و روز در مقام عبادت باشیم باز به تو بدهکار هستیم نمیتوانیم شکر نعمتهای تو را بکنیم شکر کوچکترین نعمت خلق کردن ما را نمیتوانیم بجا آوریم. پس درعینحال که وظیفه داریم کمال شکرانه را بجا آوریم کمال عبادت را بجا آوریم اما باز نمیتوانیم حق خدا را بجا آوریم.
امام صادق(ع) فرمود: مَنْ كَانَ الْأَخْذُ أَحَبَ إِلَيْهِ مِنَ الْإِعْطَاءِ فَهُوَ مَغْبُونٌ لِأَنَّهُ يَرَى الْعَاجِلَ بِغَفْلَتِهِ أَفْضَلَ مِنَ الْآجِلِ وَ يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ إِذَا أَخَذَ أَنْ يَأْخُذَ بِحَقٍّ وَ إِذَا أَعْطَى فَفِي حَقٍّ وَ بِحَقٍّ وَ مِنْ حَق [3] فرمود: : مَنْ كَانَ الْأَخْذُ أَحَبَ إِلَيْهِ مِنَ الْإِعْطَاءِ کسیکه گرفتن برای او احب است بهتر و محبوبتر است من العطاء، دست گیرنده و دست دهنده، آنها که دست بگیرشان احب است از دست دهنده آنها بهطور کلی بعضی همیشه انتظار دارند که از دیگران چیز بگیرند یعنی از اجتماع میخواهند که آنمقداری که استفاده میکنند استفاده نرسانند. آیا ما خود را موظف میدانیم همانطور که از دیگران بهره میبریم به دیگران بهره برسانیم؟ بعضی وجودشان برای اجتماع و مؤمنین هیچ اثری ندارد اما خود از دیگران انتظار دارند. این میشود اخذ اینها از اعطائشان احب است. اما انسانهای الهی و مؤمن برعکس هستند و همیشه میخواهند آنچه را به مؤمنین به بندگان خدا برسانند بیشتر باشد از آنچه که بهره میگیرند. سعی میکنند وجودشان برای مردم خیر باشد.
امام میفرماید: کسیکه گرفتن برا او احب است از اعطا کردن، مثلاً آن مقداری که از استاد میگیری به او بهره میدهی دعایش میکنی احترام به او میگذاری یا نه درس را میگیری هرچه داری از استاد داری اما غیبت و توهین به او میکنی در مجلس درس او هم بیادبانه مینشینی رعایت ادب را نمیکنی این میشود اخذت بیشتر از اعطاء تو است. مگر امیرالمؤمنین(ع) نفرمود: اگر کسی یک حرف به من یاد دهد مرا بنده خود کرده. حالا اگر کسی همه عمر خود را از یک استاد استفاده کرده است چه؟ از مدرسه چقدر بهره گرفتید و برای آن چند قدم برداشتید؟ ما آمدیم اینجا خود را بسازیم و رفیق و برادر با هم باشیم ما همه یک هدف داریم در یک مسیر هستیم سرباز یک مولی هستیم ما باید یک امتیاز دیگری داشته باشیم آنوقت روی دیوار به یکدیگر توهین کنیم این درست است. هم بهخاطر تصرف در دیوار حرام مرتکب شدهایم هم توهین به برادرت کردید.
امام فرمودند: کسیکه اخذ از دیگران گرفتن از دیگران نزد او محبوبتر باشد این زیانکار است چرا؟ لِأَنَّهُ يَرَى الْعَاجِلَ بِغَفْلَتِهِ برای اینکه این آدم غافل است با این مرض غفلت دنیا را افضل میداند چرا؟ برای اینکه آنچه میگیرد برای دنیا است آدم از دیگران برای دنیا نفع میگیرد اما آنچه را که به دیگران نفع میرساند برای آخرت میخواهد آنکسیکه این طرف برایش محبوبتر است معلوم است که دنیا را افضل از آخرت قرار داده. آنمقداری که از پدر و مادر استفاده میکنید استفاده میرسانید؟ همه آن کسانیکه وجود آنها یک قدم و یک ارزن خیر برای انسان دارد انسان باید این ارزن را دو ارزن پاسخ دهد، تا اعطا برای ما محبوبتر از اخذ شود. تا آخرت عظیمتر و بالاتر از دنیا شود.
امام فرمودند: این آدم با غفلت خود دنیا را افضل از آخرت خواهد دانست وَ يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ إِذَا أَخَذَ أَنْ يَأْخُذَ بِحَقٍّ انسان مؤمن گاهی یک چیزهایی را میگیرد و یک چیزهایی را پس میدهد چون اصولاً دنیا اینگونه است که دادوستد است. مَنْ كَانَ الْأَخْذُ أَحَبَ إِلَيْهِ مِنَ الْإِعْطَاءِ فَهُوَ مَغْبُونٌ لِأَنَّهُ يَرَى الْعَاجِلَ بِغَفْلَتِهِ أَفْضَلَ مِنَ الْآجِلِ. (العاجل یعنی دنیا) دنیا را از آخرت افضل میداند و همیشه میخواهد از دیگران سود ببرد.
حالا يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ انسان مؤمن سزاوار است إِذَا أَخَذَ اگر یکچیزی را اخذ کرد هرکس باشد أَنْ يَأْخُذَ بِحَقٍّ آقا چیزیکه از کسی میگیری به حق بگیر اگر ناحق باشد جایز نیست، هر چیزیکه انسان از غیر میخواهد بگیرد باید استحقاق آنرا داشته باشد اگر استحقاق آن را نداشته باشد حرام است. مثلاً شما در محیط مدرسه از هر امری استفاده کنید و باید به حق باشد، هر تصرفی در مدرسه میکنید باید به حق باشد، هر بهرهای میگیرید باید به حق باشد، از پدر و مادرت هرچه میگیرید باید به حق باشد، از رفیقت باشد باید به حق باشد، اگر یک حبه انگور از سهم برادرت برداشتی باید به حق باشد، فرقی نمیکند هرچه انسان اخذ میکند باید به حق باشد، این مؤمن است. اگر به حق نباشد؟ کجا به حق است؟ اگر ضوابط و شرایط محل را رعایت نکنی به حق است؟ میگویی آقا من مینشینم در مدرسه درس هم میخوانم و از امکانات هم استفاده میکنم اما این را قبول ندارم آن را قبول ندارم، خوب این به حق میشود یا به ناحق؟ ناحق است چرا؟ برای اینکه ضوابط و شرایط ما این بوده، ممکن است اینها غلط باشد اما ضوابط این بوده است. اگر شرطی بود که روی آن فکر شده از اول شما را میسازد از فضائل اخلاقی است به نفع شما است آنهایی که یک عمری در حوزه طلبه بودند نظر دادند حالا شمای جوان آمدی میگویی من این را قبول ندارم شرعی نیست! اگر انسان چیزی اخذ کرد از اجتماع باید سعی کند آنرا پس دهد. الان نوع مردم دهانها را باز کردند و مواد غذایی از هرجا جمع میشود میخورند و لذت میبرند، آیا شما برای این اجتماع و انقلاب قدم برداشتی؟ باید آنچه انسان میگیرد پس بدهد. اولیاء الهی همیشه در مقامی بودند که خدمت برسانند این زندگی ائمه و اولیاء الهی است اینها همیشه خود را فدای اجتماع میکردند در مقام بهرهگیری از مردم نبودند در این مقام بودند که وجودشان برای مردم ستاره درخشانی باشد، دنیا و آخرت دیگران را آباد کنند، خود را فدای دیگران میکردند مگر امام حسین و یاران ایشان در این مقام نبودند مگر در زیارت عاشورا نمیخوانیم که يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما [4] اگر غیر از این باشیم دروغ میگوییم آنها جان دادند تا اسلام و معارف دینی را دست ما بدهند. بنابراین آنکسیکه میخواهد بگیرد باید به حق بگیرد اگر به ناحق شد حرام است.
اگر انسان خواست بدهد فقط نباید گرفتن به حق باشد بلکه دادن هم باید به حق باشد وَ إِذَا أَعْطَى فَفِي حَقٍّ وَ بِحَقٍّ وَ مِنْ حَق، اگر انسان خواست چیزی بدهد باید به حق بدهد نیت الهی داشته باشد قصد او غیر خدا نباشد تعریف و دنیا نباشد و بحق اصلاً آنچیزیکه میخواهد بدهد باید به حق بدست آورده باشد باید حلال باشد اگر مال حرام را بدهد آن هم جایز نیست و من حق و آن طرفی هم که میگیرد باید استحقاق این معنا را داشته باشد. اگر طلبهای بود که درس نخواند و مودب نبود آداب را رعایت نکرد اصلاً اعطای به او جایز نیست.
چقدر انسان هایی هستند که اخذ میکنند
چیزهایی را اما فَكَمْ مِنْ آخِذٍ مُعْطِي دِينَهُ گرفته اما دین داده
معامله کرده بد معاملهای کرده دنیا گرفته آخرت داده. اگر این کسیکه از دولت حقوق
میگیرد کار نکند یا حق و حقوقی که من طلبه میگیرم کار نکنم دین را از دست دادهام
لذا فَكَمْ مِنْ آخِذٍ مُعْطِي دِينَهُ
وَ هُوَ لَا يَشْعُرُ نمیداند که این دین را از دست داده است، گرفتی اما در
مقابل چهچیزی گرفتی؟ دین دادن.
[1] ( 2) مصباح الشريعة ص 35.
[2] . مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج13، ص293، باب نوادر ما يتعلق بأبواب آداب التجارة …..
[3]. مصباح الشريعة، ص148، الباب السبعون في الأخذ و العطاء
[4]. كامل الزيارات، النص، ص213، زيارة أخرى …..