ولادت
حضرت آيت الله العظمى سيد روح الله مصطفوى خمينى فرزند سيد مصطفى، در 20 جمادى الثانيۀ سال 1320 هجرى قمرى در شهر خمين به دنيا آمد.
هنوز چهار ماه و 22 روز از تولد او نگذشته بود كه پدرش شهيد شد و او از نعمت پدر محروم شد.
در 16 سالگى مادر و عمۀ خود را نيز از دست داد و غبار غم و اندوه بر چهرۀ او نقش بست، اما غم يتيمى نتوانست در روح استوار او خدشهاى ايجاد نمايد، چرا كه مردان بزرگ هميشه در سختىها و مشكلات پرورش يافتهاند.
او با توكل بر خدا و اعتماد به نفس، مسير زندگى خود را به سوى آيندهاى درخشان ترسيم نمود.
خاندان
پدرش شهيد سيد مصطفى از علما و چهرههاى درخشان منطقۀ خمين بود.
او در نجف و سامرا تحصيل كرده بود و در منطقۀ خمين به نشر احكام اسلام و حمايت از مردم در برابر برخى خوانين ستمگر پرداخت.
او سرانجام در 12 ذى القعده سال 1320 هجرى در راه خمين به اراك توسط اشرار منطقه به شهادت رسيد. بدن مطهر او را به نجف اشرف برده و در جوار حرم مطهر آقا امير المؤمنين على عليه السلام به خاك سپردند.
از او سه فرزند به يادگار ماند:
1- سيد مرتضى معروف به آية الله پسنديده از علماى شهر قم.
2- سيد نور الدين كه ساكن تهران شد.
3- سيد روح الله كه كوچكترين فرزند او بود.
تحصيلات
سيد روح الله از همان كودكى تحصيلات خود را آغاز نمود و از زمانى كه طفلى خردسال بود شروع به فراگيرى علوم محمد و آل محمد صلوات الله عليهم نمود.
در آغاز، معلمى به نام ميرزا محمود به خانه مىآمد و او را درس مىداد. پس از آن نزد معلم ديگرى به نام ملا ابو القاسم رفت. بعد از آن به مدرسه رفت تا از علوم جديد نيز بهرهمند گردد.
او مدتى نيز نزد برادر بزرگش آيت الله پسنديده به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت.
در سال 1339 هجرى در 19 سالگى به اراك رفت تا از حوزۀ علميّۀ اراك كه در آن زمان زير نظر حضرت آية الله حائرى اداره مىشد بهرهمند گردد.
دروس سطح را نزد استاد خود سيد على يثربى كاشانى به پايان رساند و پس از آن به فراگيرى علم اجتهاد در درس خارج حضرت آية الله حائرى مشغول شد تا به درجۀ اجتهاد نائل آمد.
سفر به قم
حضرت امام خمينى در سال 1340 هجرى، در سن 20 سالگى همراه استادش حضرت آية الله حائرى، مؤسّس حوزه علميّه قم به شهر قم هجرت كرد.
شخصيت علمى
در سال 1355 كه حضرت آية الله حائرى وفات نمود، امام خمينى از چهرههاى سرشناس علمى حوزۀ علميّۀ قم به شمار مىآمد و در بسيارى از علوم عقلى و نقلى به مراتبى عالى رسيده بود و به دليل احاطۀ گستردۀ ايشان در علوم عقلى و تحقيقات فلسفى، استاد اول فلسفه در حوزۀ علميّۀ قم به شمار مىآمد و عهدهدار پاسخگويى به شبهات عقلى و ايراداتى كه منحرفان به اسلام وارد مىكردند بود.
يكى از آن شبهات كتاب« اسرار هزار ساله» بود كه اشكالات فلسفى بر اسلام و تشيع ايراد كرده بود و حضرت امام كتاب« كشف الأسرار» را در پاسخ آن نگاشت.
تدريس فقه و اصول
امام خمينى درس خارج فقه و اصول خود را در سن 44 سالگى و در سال 1364 هجرى آغاز نمود، كه مصادف با ورود حضرت آية الله بروجردى به شهر قم بود.
از امتيازات درس ايشان طرح اشكالات هر مسأله و شرح و بسط كامل مباحث آن و مخلوط نكردن فقه و اصول با مباحث فلسفى بود.
ديگر ويژگى درس ايشان طرح نظريات نو و ابتكارى و تقليد نكردن از علماى سابق بود كه در عين احترام و تجليل خاصى كه از آنها به عمل مىآورد هيچگاه مقلدانه مطالب علمى را مطرح نمىكرد.
تدريس فلسفه
درس فلسفۀ ايشان قبل از سال 1348 هجرى قمرى شروع شده بود( يعنى قبل از 28 سالگى). وى در آن زمان در مدرسۀ دار الشفا سكونت داشت و از اساتيد بزرگ فلسفه و حكمت الهى به شمار مىآمد.
شاگردان او از چهرههاى فاضل و انديشمند حوزۀ علميّۀ قم بودند. حضرت امام شاگردان خود را انتخاب مىكرد و مرتّب با امتحانات كتبى و شفاهى آنها را مورد آزمون قرار مىداد.
تدريس عرفان
يكى ديگر از مجالس درس حضرت امام درس عرفان بود. اين درس براى شاگردان خصوصى و مورد اعتماد آن حضرت داير مىشد.
درس اخلاق
از ديگر مجالس درس حضرت امام، درس اخلاق بود. اين درس عمومى بود و حتى تجار و بازاريها و ديگر اقشار جامعه مىتوانستند در آن حضور يابند و جمع فراوانى نيز علاوه بر علما و طلاب علوم دينى از تهران براى شركت در آن حاضر مىشدند.
اين جلسه دو روز در هفته در روزهاى پنجشنبه و جمعه برگزار مىشد و بسيار مورد حساسيت حكومت رضاشاه قرار گرفت و از حضرت امام خواستند كه آن جلسه را تعطيل نمايد، اما حضرت امام پاسخ دادند كه:« من اين جلسات را ادامه خواهم داد، مأمورين بيايند و آن را تعطيل كنند.»
مرجعيت
بعد از وفات حضرت آية الله بروجردى، جمع فراوانى از علما و فضلاى حوزه به حضرت امام اصرار نمودند كه رسالۀ عمليّۀ ايشان را چاپ نمايند، اما آن حضرت نپذيرفت. و فتاواى آن حضرت را از حاشيۀ ايشان بر كتاب وسيلة النجاة سيد ابو الحسن اصفهانى و حاشيۀ ايشان بر عروة الوثقى به دست مىآوردند. بعد از وفات حضرت آية الله حكيم جمع فراوانى مقلد ايشان شدند.
مبارزات انقلابى
امام خمينى مبارزه با ظلم و ستم را از پدر و اجداد طاهرين خود به ارث برده بود.
به دنبال مبارزات آن حضرت، حكومت ظالم در 15 خرداد سال 1342 هجرى شمسى آن حضرت را به زندان انداخت و منجر به قيام پانزده خرداد و شهادت هزاران نفر شد. رژيم شاه 8 ماه حضرت امام را زندانى كرد.
پس از آزادى امام، با طرح لايحۀ كاپيتولاسيون در مجلس شوراى ملى بار ديگر حضرت امام سخنانى آتشين عليه رژيم شاهنشاهى ايراد فرمود كه منجر به تبعيد ايشان به تركيه و از آنجا به عراق شد.
تدريس در نجف
رژيم شاهنشاهى با تبعيد حضرت امام به نجف اشرف مىخواست شخصيت آن حضرت را تحت الشعاع ديگر علماى آن حوزۀ بزرگ قرار دهد، اما شخصيت درخشان امام همچون خورشيدى در ميان ستارگان درخشيد و مورد احترام علماى حوزۀ نجف قرار گرفت.
وى در آن حوزه درس خارج فقه خود را شروع كرد كه از پربارترين درسهاى آن حوزه به شمار مىآمد. كتاب حكومت اسلامى يا ولايت فقيه حضرت امام نيز متن يكى از درسهاى خارج فقه آن حضرت در آن دوران است.
امام خمينى در مدت پانزده سال تبعيد خود در نجف، شاگردان فراوانى تربيت كرد كه هر يك استوانهاى محكم براى انقلاب اسلامى ايران شدند.
شهادت فرزند
يكى از ضربههايى كه رژيم شاهنشاهى در سال 1356 هجرى شمسى به حضرت امام زد شهادت فرزند بزرگ و بازوى تواناى او، آيت الله سيد مصطفى خمينى بود.
ايشان زمانى كه خبر شهادت فرزندشان را شنيد مصمم و استوار فرمود: شهادت مصطفى از الطاف خفيۀ الهى بود.
آرى چنين بود. شهادت سيد مصطفى منجر به اوج تظاهرات مردم انقلابى ايران شد و پس از يكسال در 22 بهمن 1357 هجرى شمسى انقلاب اسلامى ايران به پيروزى رسيد و درخت انقلاب به ثمر نشست.
انقلاب اسلامى
حضرت امام با تشكيل جمهورى اسلامى ايران فلسفۀ عملى فقه را به تصوير كشيد. و عملا به دنيا اعلام كرد كه اسلام مىتواند جهان را اداره كند و اسلام حامى مستضعفان است و سرانجام، مستكبران را سرنگون خواهد كرد.
آرى، امام خمينى با انقلاب اسلامى و دوران دفاع مقدس مانند جد بزرگوارش امام حسين عليه السلام اعلام نمود كه خون بر شمشير پيروز است و سرانجام جهان، از آنِ مستضعفان است كه:
و نريد أن نمنّ على الذين استُضعفوا في الأرض و نجعلَهم أئمة و نجعلهم الوارثين
اميد آنكه اين انقلاب به انقلاب منجى عالم بشريت، حضرت حجة بن الحسن العسكرى عجل الله تعالى فرجه متصل گردد.
مشايخ روايى
حضرت امام از مشايخ روايى زير اجازۀ روايت دارد:
1- شيخ محمد رضا اصفهانى نجفى، آل شيخ محمد تقى اصفهانى، از محدث نورى، از شيخ انصارى
2- سيد محسن امين، از سيد محمد هاشم موسوى رضوى هندى، از شيخ انصارى
3- شيخ عباس قمى، از محدث نورى، از شيخ انصارى
4- سيد ابو القاسم دهكردى اصفهانى، از ميرزا محمد هاشم اصفهانى، از شيخ انصارى
اساتيد
حضرت امام از علماى بزرگ دوران خود نيز بهرههاى فراوانى برد كه از جملۀ آنهاست:
1- آية الله پسنديده، برادر بزرگ ايشان
2- آية الله حاج شيخ عبد الكريم حائرى، مؤسّس حوزۀ علميّۀ قم
3- آية الله اراكى
4- آية الله سيد على يثربى كاشانى
5- آية الله ميرزا محمد على شاهآبادى
6- آية الله حاج ميرزا جواد ملكى تبريزى و…
شاگردان
شخصيتهاى فراوانى نيز در محضر درس حضرت امام تربيت شدند كه بعدها هر يك استوانههاى مهمى براى انقلاب اسلامى ايران شدند مانند:
1- فرزندش آية الله سيد مصطفى خمينى
2- شهيد آية الله مطهرى
3- شهيد آية الله دكتر بهشتى
4- آية الله خامنهاى، رهبر معظم انقلاب
5- آية الله هاشمى رفسنجانى
6- شهيد آية الله دكتر مفتح
7- آية الله صانعى
8- آية الله فاضل لنكرانى
9- آية الله مؤمن
10- آية الله موسوى اردبيلى
11- آية الله جعفر سبحانى و بسيارى ديگر از چهرههاى درخشان انقلاب و حوزههاى علميّه.
تأليفات
حضرت امام داراى تأليفات ارزشمندى است از جمله:
1- مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية
اين كتاب در علم عرفان است و امام خمينى در سن 27 سالگى آن را نگاشته است.
2- شرح دعاى سحر
وى اين كتاب را در 29 سالگى نگاشته است.
3- شرح اربعين حديث
4- حاشيه بر فصوص الحكم قيصرى و مصباح الأنس
5- حاشيه بر مفتاح الغيب
6- أسرار الصلوة يا معراج السالكين
7- رسالهاى در طلب و اراده
8- حاشيه بر رسالۀ شرح حديث رأس الجالوت، قاضى سعيد و شرح مستقلى بر حديث.
9- كشف الأسرار
10- شرح حديث جنود عقل و جهل
11- آداب الصلاة
12- الرسائل
13- كتاب البيع
14- كتاب الطهارة
15- أنوار الهداية في التعليقة على الكفاية
16- مناهج الوصول إلى علم الأصول
17- رسالة في الاجتهاد و التقليد
18- زبدة الأحكام
19- المكاسب المحرمة
20- تحرير الوسيلة
21- جهاد النفس يا جهاد اكبر
22- حكومت اسلامى يا ولايت فقيه
23- تفسير سورۀ حمد
24- مناسك حج
25- لمحات الأصول
26- ديوان اشعار
وفات
حضرت امام خمينى در 14 خرداد سال 1368 هجرى شمسى، مطابق با 18 شوال 1409 هجرى قمرى، پس از عمرى خدمت به اسلام و علوم محمد و آل محمد صلى الله عليهم ديده از اين دنيا فرو بست و به ملكوت اعلى پيوست.
پيكر مطهرش در تشييع جنازهاى چند ميليونى و بىسابقه توسط مردم ايران تشييع شد و در بهشت زهراى تهران، در كنار شهداى انقلاب و جنگ تحميلى به خاك سپرده شد و هم اكنون حرم مطهرش زيارتگاه عاشقان اهل بيت رسول خدا صلى الله عليهم است.