بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و العاقبة لأهل التقوی و الیقین و الصلواة و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین حبیب إله العالمین أباالقاسم محمد.
روایات زیادی داریم درباره امام حسین و گریه و عزاداری و انفاق و فلان، خیلی هم مفصل، از طرفی هم تمام انبیاء آمدند کربلا را زیارت کردند، حتی در بعضی موارد جبرئیل با آن نبی آمد جریان کربلا را تا آخر برای او شرح داد، دو روایت هست آن را بیان کنم، البته همه اینها مقدمات است، بصائر الدرجات ظاهراً جلد اول صفحه 70، عن ابی جعفر(علیه السلام) فی قوله تعالی فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً قَالَ عَهِدَ إِلَيْهِ فِي مُحَمَّدٍ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَتُرِكَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ عَزْمٌ فِيهِمْ أَنَّهُمْ هَكَذَا وَ إِنَّمَا سُمِّيَ أُولُو الْعَزْمِ أُوْلِي الْعَزْمِ لِأَنَّهُ عَهِدَ إِلَيْهِمْ فِي مُحَمَّدٍ وَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ وَ الْمَهْدِيِّ وَ سِيرَتِهِ فَأَجْمَعَ عَزْمُهُمْ أَنْ ذَلِكَ كَذَلِكَ وَ الْإِقْرَارَ بِهِ.[1] اما آدم آن عهد ما را فراموش کرد و ما برای آدم عزمی نیافتیم، سوره طه آیه 115، امام(علیه السلام) دارد که این عهد چه چیزی بود که خداوند با آدم کرد و آدم آن را فراموش کرد و عزمی بر این عهد پیدا نکرد، قَالَ عَهِدَ إِلَيْهِ فِي مُحَمَّدٍ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ درجات پیامبر اکرم و ائمه را بیان کرد، اینکه در آخر الزمان چنین پیامبری با اوصیاء میآید اینکه چه میکنند، تا امام زمان را بیان کرده، فَتُرِكَ آدم خیلی اعتنا نکرد وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ عَزْمٌ عزمی نگرفت بر اینکه حتماً این واقع خواهد شد، أَنَّهُمْ هَكَذَا یعنی برای آدم عزمی نیافتیم که او عزم کرده باشد این جریان برای پیامبر و ائمه واقع خواهد شد، به این عزم پیدا نکرد، فَتُرِكَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ عَزْمٌ فِيهِمْ أَنَّهُمْ هَكَذَا یعنی عزم ندارند که همان چیزی که خدا میگوید همان باشد، در ذیل این آیه امام میفرماید که این درباره آن برنامه محمد و آل محمد بود و قیام امام زمان بعد آن، و انتقام خون امام حسین است، آدم این را شنید اما نسبت به آن عزم پیدا نکرد، این تا اینجا، در مقابل انبیاء اولوالاعزم داریم، چرا به آنها اولوالعزم میگویند؟ یعنی آن عهدی که خدا با آدم کرد به انبیاء گفته شد و اینها آن عزم را قبول کردند، إِنَّمَا سُمِّيَ أُولُو الْعَزْمِ أُوْلِي الْعَزْمِ حال چرا به اینها اولوالعزم میگویند؟ لِأَنَّهُ عَهِدَ إِلَيْهِمْ خداوند با اینها عهد کرد فِي مُحَمَّدٍ وَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ وَ الْمَهْدِيِّ وَ سِيرَتِهِ فَأَجْمَعَ عَزْمُهُمْ أَنْ ذَلِكَ كَذَلِكَ عزم انبیاء اولوالعزم بر این شد که این همان طور که خدا فرموده واقع خواهد شد، وَ الْإِقْرَارَ بِهِ و به آن اقرار کردند.
باز در همین کتاب بصائر الدرجات
نقل شده از عبدالله بن سنان او از امام صادق(علیه السلام) روایتی را در ذیل آیه وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ
فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً نقل میکند که آن عهد چه چیزی بوده که آدم آن را
عزم نکرد و نسی، فراموش کرد؟ امام فرمود فِي قَوْلِهِ وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ
قَبْلُ كَلِمَاتٍ فِي مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ
الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّيَّتِهِمْ فَنَسِيَ هَكَذَا وَ اللَّهِ أُنْزِلَتْ عَلَى
مُحَمَّدٍ ص.[2]
عهد این بود که ما در آخر الزمان پیامبری خلق میکنیم با این اوصیاء، و اینکه قرآن
دارد فنسی، آن کلمات اینها بود که آدم نسی این کلمات را، هَكَذَا وَ اللَّهِ أُنْزِلَتْ عَلَى مُحَمَّدٍ امام قسم خورد که این
آیه نازل شده درباره پیامبر و اهل بیت.
حالا
این عظمت امام حسین(علیه السلام) در میان همه انبیاء و اولیاء و این همه سروصداها
برای چیست؟ چرا اینقدر باید عزاداری کرد، چرا برای امام حسین اینقدر ثوابها برای
او نازل شده، که اگر تعبداً این را قبول نکنیم و همه اینها برای یک آدم معمولی
بود میگفتیم که چرا این همه ثواب برای یک فرد، یا عذاب لعن آنها چقدر ثواب دارد،
این همه ثوابها برای انسانهایی که در راه امام حسین یک قدمی بردارند، از آن طرف
این همه انبیاء آدمد کربلا و زمین را زیارت کردند، با اینکه هنوز امام حسین خلق
نشده، پیامبر خلق نشده، نیامدند اما جبرئیل انبیاء را آورده که یک زمین این چنینی
است، این زمین در مقابل زمین مکه طبق روایات این اگر سوزن را به آب دریا بزنید
چقدر آب در آن قرار میگیرد، مکه آن خیسی سوزن است و کربلا آن دریا است، چرا
اینگونه است؟ این چرا مانده؟ هیچ کس هم نمیداند، این ثوابها برای چیست؟ این عقاب
برای قاتل امام حسین، اینکه عذاب او برابر با نصف عذاب اهل دنیا است، برای چه؟ سری
دارد، این سر چیست؟ اگر انسان دقت کند و سر این مطلب را بفهمد آن وقت میفهمد که
خدا چه نقشه عالی و جالبی را طرح کرده برای آن منظوری که داشته، منظور خدا چیست؟
منظور خدا خلق بندگان است، اینکه بندگان را به این دنیا بیاورد و متنعم به نعمت
دنیا و آخرت بکند، در پرتو رشد و طهارت و پاکی و تزکیه، یعنی بشر یه این دنیا
بیاید و آنچه خدا در این دنیا به او داده در مقام استعداد آن استعدادهای الهی ذاتی
را بیاورد در این دنیا و ظرف عالم طبیعت، آن را در مظاهر این عالم قرار بدهد، راه
لذائذ برای او آسان، راه کمالات و رسیدن به آسمان هم برای او مشکل، اینجا بیاید
تربیت شود، رشد پیدا کند، طهارت پیدا کند، رشد کند، قابلیت برخورداری از نعم دنیوی
و اخروی الهی را را ابدا داشته باشد، که اگر این حالت برای انسان واقع شد، این
طهارت و این رشد، این تزکیه بدست آمد و این قابلیت به فعلیت رسید، از سفر الهی تا
ابد متنعم است، این را خدا میخواهد، و لا یتحقق این نظر خدا با تمام انبیاء و
شهدایی که فرستاده، این محقق نشد إلا بدست امام حسین(علیه السلام)، حسین است که میتواند
به بشر قابلیتی بدهد که تزکیه و تصفیه شود، رشد معنوی پیدا کند، و قابلیت متنعم
شدن به نعمت دنیا و ابدی آخرت را پیدا کند، این با امام حسین است، لذا فرمود فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلًا.[3]
خدا میخواهد تو را کشته ببیند، چون با کشته شدن او همه انسانهایی که قابلیت
اصلاح شدن را دارند اصلاح میشوند، رشد همه انسانهایی است که قابلیت رشد دارند،
الآن اگر امام حسین(علیه السلام) نبود برنامه رشد نداشتیم، الآن دیگران چه برنامهای
برای رشد دارند؟ آیا غیر از قرآن خواندن و صدا درست کردن و اعراب درست کردن و ظاهر
قرآن را دیدن و عدم درک باطن قرآن برنامه دیگری دارند تا رشد معنوی پیدا کنند،
آسمانی شوند؟ ابدا، هرگز، این آسمانی شدن در این مملکت و برای آن شیعهای است که
قابلیت دارد، رشد معنوی پیدا میکند، همه این چیزهایی که ما داریم در برنامه امام
حسین(علیه السلام) است، اگر برنامه امام حسین نبود این همه جلسات نبود، اگر نبود
هیچ چیزی نداشتیم، همه این معارف و اینها در پرتو این جلسات و عزاداریها بدست میآید،
در پرتو این محبت بدست میآید، این همه ثوابها برای این است، لذا اگر امام حسین
شهید نمیشد این واقع نمیشد، در یک طریقی هم دارد که امام حسین و حضرت ابالفضل در
روز عاشورا با هم شروع کردند به حمله کردن، این نقل شده، یک طرف لشگر حضرت ابالفضل
و یک طرف امام حسین(علیه السلام) میفرمودند انا ابن محمد المصطفی، انا بن علی
المرتضی، با این جملات یکدیگر را خبر میکردند، و لشگر را عقب بردند تا دروازه
کوفه، خطاب رسید حسین آنچه مقام میخواهی و به تو گفتیم به تو میدهیم تمام آن
وعدههایی که به تو داده بودیم به تو میدهیم، اگر میخواهی از عهد خود برگرد، ما
عهد خود را داریم، ما مقامات را به تو میدهیم، اگر مایل هستی کشته نشو، وقتی این
مطلب بر امام وارد شد حضرت شمشیر را غلاف کرد، که باید کشته شوم، دشمن فهمید که
وقتی امام حسین شمشیر را غلاف کند دیگر جنگ نخواهد کرد، لذا اینجا دیگر جرعت پیدا
کردند. حالا به هر حال شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلًا چرا؟
برای اینکه در قتل امام حسین دلهای بیحساب مردم رشد پیدا میکند، طهارت پیدا
کرده، چقدر انسانهایی که در اثر عزاداری بر امام حسین رشد پیدا کردند، یک قضیه
کوچک آن را من بگویم، جایی بود که به آن گند آباد میگفتند، شب عاشورا بود، عدهای
از افراد ناباب رفته بودند در جایی به خوشگذرانی، ساعت 12 یک شیخی از دهی آمد و میخواست
از اینجا عبور کند، این شیخ با افراد هرزهای برخورد کرد، تنها هم بود، یک نفر از
آنها آمد و گفت شیخ کجا بودی؟ گفت امشب شب عاشورا است من رفته بود فلانجا عزاداری
و الآن دارم برمیگردم، آن فرد گفت امشب شب عاشورا است؟ گفت بله، آن فرد گفت باید
بیایی و برای ما روضه بخوانی، شیخ گفت اینجا نمیشود روضه خواند، منبر میخواهد،
وسیله میخواهد، آن فرد روی چهار دست و پا ایستاد و گفت این هم منبر، بیا بنشین و
روضه بخوان، دید چارهای ندارد و شروع کرد به شعر خواندن، حرم آل علی آب ندارد،
این شعر را تا آخر خواند، همین طور که این شعر را میخواند این جوان گریه کرد،
روضه که تمام شد این شیخ بلند شد برود دید که این فرد بساط خود را جمع کرد و رفت و
آمد منزل، به منزل که آمد وسائلی برداشت و از خانه بیرون رفت، شیخ صبح گفت بروم
ببینیم حال این جوان چگونه است، همسر علی گند آبادی به شیخ گفت دیشب با چشمان
گریان آمد خانه و وسائل خود را برداشت و برد و گفت من رفتم یا آدم میشوم و برمیگردم
یا نمیآیم، رفت کربلا و بعد هم نجف، زمان آقاسید ابوالحسن اصفهانی، آقاسید
ابوالحسن دید که این فرد روحیه الهی دارد و گوهری است، اینقدر با او گرم گرفت و هر
جا میرفت او هم همراهش بود، با آقاسید ابوالحسن رفیق شده بود، و آقاسید ابوالحسن
هم که روحیه او را درک کرده بود خیلی به او احترام میگذاشت، از کربلا به نجف
اطلاع میدهند که یکی از علمای بزرگ کربلا فوت شده، دستور میدهند کنار حرم
امیرالمومنین یک قبری برای آن عالم تهیه میکنند، علی گند آبادی در نماز بود، نزد
خود گفت ای کاش من صاحب این قبر میشدم، و اینجا دفن میشدم، بعد از کربلا اطلاع
دادند که آن عالم خوب شده و زنده است، آقاسید ابوالحسن فرمود این قبر بیحساب کنده
نشده، یک مدتی بعد علی گند آبادی مرد و آقاسید ابوالحسن دستور داد او را در همان
قبری که کنده شده بود دفن کنند، ببینید این قبیل امور را ما در برنامه امام حسین(علیه
السلام) بیحساب داریم، یعنی برنامه دستگاه امام حسین انسان ساز است، مردم را در
مسیر توبه و ارتباط با خدا و رشد و طهارت و تزکیه میآورد، هیچ برنامهای در میان
انبیاء و اولیاء الهی نظیر برنامه امام حسین(علیه السلام) نیست، و لذا شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلًا خدا که نمیخواهد امام
حسین(علیه السلام) ضجر بکشد، اینهایی که آمدند شهید شدند اینها اصلاً الم شمشیر
و نیزه را نفهمیدند، اینقدر عاشق خدا بودند، اینقدر الهی شده بودند، خدا میخواست
اینها و امام حسین(علیه السلام) حجت باشند، الآن ببینید این ندای اسلام را چه کسی
باید به آمریکا و اینها برساند، اگر نبود امام حسین نبود نام اسلام و امام زمان و
پیامبر چگونه میخواست عالم گیر شود؟ چه کسی عالم گیر میکرد؟ چرا دیگران نمیتوانند؟
این برنامه امام حسین است، لذا باید این برنامه احترام داشته باشد، باید مردم از
مال، از جان، امکاناتی که دارند این عزاداریها و انفاقها و کمکها را با نام
امام حسین(علیه السلام) و برنامه امام حسین خرج کنند، لذا امام فرمود خدا رحمت کند
و بهشت را واجب کند بر بندهای که احیاء امر ما را میکند، امام حسین احیاء امر
پیامبراکرم و اهل بیت است، اگر امام حسین نبود نام پیامبر و امیرالمومنین هم نبود،
لذا دشمنان میخواهند همه را از بین ببرند، لذا اگر امام حسین به کربلا نمیآمد و
شهید نمیشد آن برنامهای که معاویه و یزید ریخته بودند اساس اسلام جمع میشد،
امام حسین(علیه السلام) اسلام را حفظ کرد و به اینجا رساند، لذا امام زمان که
تشریف میآورند میفرمایند من انتقام گیرنده همان حسینی هستم که چنین و چنان بود،
لذا زیر پرچم امام زمان همه امام حسینیها شرکت میکنند، خدا همه ما را عاقبت بخیر
کند و بدانیم که این برنامه امام حسین(علیه السلام) زیبایی خود را دارد جلال و
مقام خود را دارد، روی همین جهت حضرت زینب روبه ابن زیاد وقتی که او گفت دیدید که
خدا با شما چه کرد، فرمود ما رایت الا جمیلا، برنامه امام حسین(علیه السلام) جمیل
است، زیبا است، نظم الهی است، عنایت و رحمت بر این امت است، اینکه خدا یک ولی خود
را بیاورد این چنین شهید کند تا عظمت و قدرت و جمال و کمال و دنیا و آخرت را به آنها
نشان بدهد.
[1]. بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص70، باب7 باب ما خص الله به الأئمة من آل محمد ع من ولاية أولي العزم لهم في الميثاق و غيره
[2]. بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص71، باب7 باب ما خص الله به الأئمة من آل محمد ع من ولاية أولي العزم لهم في الميثاق و غيره
[3]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج44، ص364، باب 37 ما جرى عليه بعد بيعة الناس ليزيد بن معاوية إلى شهادته صلوات الله عليه و لعنة الله على ظالميه و قاتليه و الراضين بقتله و المؤازرين عليه