میلاد حضرت خاتم الانبیاء و المرسلین، محمد مصطفی (صلّي الله عليه و آله و سلّم) و صاحب مكتب جعفري، حضرت امام جعفر صادق (عليه الصلوات و السلام) تهنيت باد
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و العاقبة لأهل التقوی و الیقین و الصلواة و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین حبیب إله العالمین أباالقاسم محمد.
ثُمَ أُوصِيكَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبِكْرِ الْبَتُولِ بِسَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ حَبِيبِي.[1]
به حضرت مریم بتول میگویند یعنی
المنقطع، از چه چیزی؟ در معانی متعددی استعمال میشود و همه به ایشان صدق میکند،
عن الرجال، عن النساء اهل زمان خود از جهت فضیلت و امثال ذلک، هم فضیلت دینی داشته
و هم فضیلت نسبی و المنقع عن الدنیا، به حضرت مریم بتول میگویند از این باب که
انقطاع از این امور دارند، لذا حضرت مریم بتول خطاب میشود، و به حضرت عیسی خطاب
شد که أُوصِيكَ يَا عِيسَى
ابْنَ مَرْيَمَ الْبِكْرِ الْبَتُولِ بِسَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ، سید به معانی متعدد
استعمال میشود، رئیس، اشراف و اکرم را سید میگویند، بِسَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ همه این معانی درباره پیامبر نسبت
به تمام انبیاء و مرسلین صدق میکند، البته مرسلین اجل از انبیاء غیر مرسل هستند،
رئیس همه و اشرف همه است، هم از جهت حسب و هم نسب، وَ حَبِيبِي حبیب در اینجا هم فاعل است هم مفعول به هر دو معنا
صدق میکند، یعنی او محب من است، یا من محب او هستم، فاعل باشد یا مفعول باشد، هر
دو صدق میکند، هم پیامبراکرم محب خدا است و خدا میشود محبوب، هم خدا محب او است،
او میشود محبوب، هر دو درست است، لذا اینجا اسم را حبیب گذاشته، هم محبوب است، هم
محب است، خداوند به حضرت عیسی فرمود که سفارش میکنم تو را به حبیب خودم، مِنْهُمْ أَحْمَد، این حبیب اکمل امور و صفاتی است
که برای پیامبراکرم است، که آن حضرت حبیب الله است، مِنْهُمْ أَحْمَد کما اینکه در قرآن هم به احمد از
حضرت یاد شده، وَ مُبَشِّراً
بِرَسُولٍ يَأْتي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَد.[2]
خداوند به حضرت عیسی بشارت داد به پیامبر به نام احمد، صفاتی را ذکر میکند که
وقتی حضرت ظهور کرد مردم به آن صفات حضرت را بشناسند، اول اسم حضرت را بیان میکند
که مِنْهُمْ أَحْمَد بعد فرمود صَاحِبِ الْجَمَلِ الْأَحْمَر، پیامبراکرم قبل از
رسالت سوار شتر قرمز میشد، تجارت هم میکرد و صاحب شتر بود، وَ الْوَجْهِ الْأَقْمَر، اقمر یعنی ابیض، و این
رنگ به خضره و سفیدی است، اشاره به اینکه نورانی است، وَ الْوَجْهِ الْأَقْمَر، یعنی رنگ حضرت سفید بود توام با
یک نحو خضره، الْمُشْرِقِ
بِالنُّور،
یعنی اشراق به نور داشت، منور بود، نورانی بود، این نور هم ظاهر را میگیرد هم
باطن را، نور ظاهر که معلوم بود، و نور باطن علم و حکمت بود، و فضائل دیگر، الْمُشْرِقِ بِالنُّورِ الطَّاهِرِ الْقَلْب، قلب پاکی داشت، از همان قبل از
رسالت هم یک فردی بود که در زمان خود اکمل افراد بود، و از نظر آداب، اخلاق فضائل
اکمل بود، لذا الطَّاهِرِ
الْقَلْب،
جهات حسن پیامبراکرم این بود که همه ایشان را به خوبی میشناختند، در چهل سال قبل
از رسالت حضرت فضائل اخلاقی داشت، الشَّدِيدِ الْبَأْسِ الْحَيِيِّ الْمُتَكَرِّم، حی در اینجا یعنی حیاء و با کرامت بود، متکرم و با حیاء
بود، یعنی از رذائل اخلاقی دور بود، حیاء میکرد، لذا محاسن حضرت معروف بود، حالا
در جاهای دیگر صفات دیگری را بیان میکند، مثلاً از حق خود میگذشت، به مردم
احترام میگذاشت، ولی آن چیزی که در اینجا بیان میکند این مقدار است، فَإِنَّهُ رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِين، اینکه در قرآن میفرماید وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين،[3]
حالا خود این رحمة للعالمین خیلی حرف دارد، یعنی همه عالم را قبلاً معنا کردیم که
یعنی معلومات، آنهایی که علم به آنها تعلق میگیرد، پیامبراکرم رحمت برای همه عالم
است، از ملائکه، از جن، از انس، حتی از کفار، پیامبر برای کفار هم رحمت است، عالم
کفار را هم شامل میشود، آیهای در قرآن داریم که میفرماید وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ
فيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُون،[4]
پیامبر ما شأن خدا نیست، خدا این کار را نمیکند که امت تو را عذاب کند در حالیکه
تو در بین آنها هستی، یعنی زمانی که پیامبر اکرم بود این امت حتی قریش و ابوسفیان
و ابولهب اینها عذاب الهی نشدند، تا زمانی که پیامبر در قید حیات بود، این چنین
نیست که خدا امت را عذاب کند، با اینکه امتهای قبلی عذاب میشدند، این باعث شد پیامبرر
غمناک شد، چرا؟ غم پیامبر این بود که اگر من بروم بر امت من عذاب میآید، چون آیه
فرمود وَ ما كانَ اللَّهُ
لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ در حالیکه تو در بین آنها هستی، این باعث ناراحتی پیامبر
شد، پیامبر فرمود اگر من مُردم اینها عذاب میشوند، یعنی نگرانی حضرت برای بعد از
مُردن خود نسبت به ابوسفیانها و ابولهبها هم بود، برای همین رحمة للعالمین است،
آیه نازل شد وَ ما كانَ اللَّهُ
مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُون، یعنی اگر استغفار کنند عذاب نمیشوند، یک وسیله
دیگر برای عدم عذاب دارند، تا مردم استغفار کنند، اگر گناه کردند بسوی خدا برگردند
عذاب نمیشوند، لذا اگر در یک امتی اهل استغفار باشند، عدهای در منطقهای، در
شهری، در جایی اهل استغفار باشند عذاب بر آنجا نازل نمیشود، وَ سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ يَوْمَ يَلْقَانِي، آنجا فرمود که سید المرسلین،
اما این ذکر اعم است، سید ولد آدم، یعنی ابن آدم عزیزتر، گرامیتر، آقاتر از
پیامبر کسی را ندارند، یعنی بر همه خلق انبیاء و رسل و دیگران سید است، لذا چون
سید بوده، آقا و بزرگوار بوده، تمام آنهایی که گرفتار میشدند از انبیاء و رسل و
دیگران رجوع به پیامبر میکردند، در همه امور، لذا شنیدید که اگر نوح نجات پیدا
کرد، اگر آن پیامبر نجات پیدا کرد همه در پرتو پیامبر و توسل به پیامبر اکرم و اهل
بیت بوده، در روایتی دارد که ان
آدم و من دونه تحت لوائه، خود آدم و من دون آدم یعنی غیر حضرت آدم از انسانها همه
تحت لوای پیامبر هستند تا قیامت، له مقام المحمود، برای پیامبر مقام محمود و پسندیده است، و مقام شفاعت
است، یک روایتی هم دارد که فرمود جمیع الخلاتق فی طلب المنزلة و الاکرام یرجعون الیه و فى دفع الخوف و
العقوبة يلوذون بين يديه و لو لا شفاعته لم يدخل أحد دار السلامة و لم ينج من
الحسرة و الندامة و لم يستحق منزلة القرب و الكرامة،[5]
تمام خلائق اگر میخواهند منزلت و کرامتی پیدا کنند در این طلب این امور، یعنی اگر
انسان میخواهد به چیزی برسد باید به پیامبر توسل کند، آنهایی که از جهات معنوی
هم میخواهند مقام و منزلتی پیدا کنند یرجعون الیه، رجوع به پیامبر و
فى دفع الخوف و العقوبة يلوذون بين يديه، در خوف و عقوبت و اینها همه
پناه به پیامبر میبرند و لو لا
شفاعته، اگر شفاعت پیامبر اکرم در آخرت
نباشد لم يدخل أحد دار السلامة، احدی در دار سلامت و
بهشت وارد نمیشود، لذا انبیاء و رسل هم اول نیاز به شفاعت پیامبر اکرم دارند، و لم ينج من الحسرة و الندامة، هیچ کس از حسرت و ندامت
بدون شفاعت پیامبر نجات پیدا نمیکند، و لم يستحق منزلة القرب و الكرامة، هیچ کس منزلت و قرب و کرامت
پیدا نمیکند بدون شفاعت پیامبر، حتی انبیاء و رسل، این را در روایت هم دارد.
[1]. مجموعة ورام، ج2، ص144، الجزء الثاني
[2]. سوره صف، آیه 6
[3]. سوره انبیاء، آیه 107
[4]. سوره انفال، آیه 33
[5]. شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، ج12، ص125، حديث عيسى ابن مريم عليهما السلام«فيما ناجى الله عز و جل عيسى ابن مريم عليهما السلام»
جهت مشاهده کلیپ به آدرس زیر مراجعه نمایید
https://www.instagram.com/p/CVZd49kIwe0/?utm_medium=copy_link