
کلام امیرالمومنین علی(علیه السلام) از لسان استاد اخلاق حضرت آیت الله هاشمی علیا(مد ظله)
بسم الله الرحمن الرحیم
وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
آنچه بر طلبه و روحانی لازم و واجب است، فضائل اخلاقی است. اگر اعلم علماء دهر هم شود؛ امارعایت فضائل اخلاقی را نکند، چه برای خانواده و بستگان و چه بیرون از خانواده و در اجتماع، نه تنها مفید نیست بلکه مضر هم خواهد بود. لذا بزرگان ما از ابتدا حوزهها را به سمت بحثها و درسهای اخلاقی سوق میدادند و موعظه میکردند. امروز نیاز به مواعظ، نصایح و بحثهای اخلاقی از هر روز بیشتر است.
یکی از اموری که انسان به شدت نیاز دارد در مورد آن به او تذکر داده شود بحث حقوقی است که خداوند برای اعضاء و جوارح بر انسان قرارداده؛ یکی از این اعضاء که بسیار به حفظ و مراقبت از آن سفارش شده است زبان است، امیرالمومنین(علیه السلام) میفرمایند تعجب است برای این انسان که اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْم[1] (از اين انسان تعجّب كنيد كه بوسيله قطعهاى پيه مىبيند و با پارهاى گوشت سخن مىگويد و بواسطه استخوانى مىشنود و از سوراخى تنفّس مىكند.) یک قطعه گوشت در این زبان قرار داد چقدر مطالب از او صادر میشود همین گوشت را در حیوانات هم قرار داد اما چطور زبان انسان این قدر سعه دارد در سعادت و شقاوت او با یک لا إله إلا الله یک انسان کافر مؤمن و الهی و مستحق بهشت الهی میشود و با یک کلمه کافر و مرتدد و جهنمی، اینقدر زبان اهمیت دارد.
و باز در جایی دیگر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمود برای انسان دو فضیلت است عقل و منطق لِلْإِنْسَانِ فَضِيلَتَانِ عَقْلٌ وَ مَنْطِقٌ فَبِالْعَقْلِ يَسْتَفِيدُ وَ بِالْمَنْطِقِ يُفِيدُ. [2] با عقل انسان از دیگران استفاده میکند و با منطق آنچه را که استفاده کرده به دیگران افاده میدهد.
در جملهای دیگر امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) میفرمایند الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه [3] انسان زیر زبانش است، یعنی انسانیت انسان به زبان و کلامش است، انسان با کلامش میتواند بگوید که عقل من تا چه حد است انسانیت من تا چه حد است این امور با زبان کشف میشود، انسان عاقل حرفهایش سنجیده است بیجا حرف نمیزنند حرام مرتکب نمیشوند غیبت نمیکنند تهمت نمیزنند دروغ نمیگویند روی هوی و هوس حرف نمیزنند هرچه به فکرشان رسید نمیگویند. بدانید که زینت انسان و عقل او به این است که روش و ادبش را در زبان اظهار نماید، ادب انسان در زبان نشان دهنده عقل انسان و زینت عقل انسان است. خداوند در آیاتی از قرآن زبان را به عنوان یکی از نعمتها و الطافی معرفی میکند به انسان اعطا فرموده، أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْن – وَ لِساناً وَ شَفَتَيْن – وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْن [4]
اما همین زبان را باید نگاه داشت، این زبان در بعضی موارد باعث گناهان بسیار میشود و گناهان انسان را عقب میاندازد، قساوت دل میآورد، رغبت انسان را به عبادت میگیرد، لذت عبادت، فرح و خوشحالی بابت مناجات با خدا را از انسان میگیرد، چیزهای دیگر را در دل قرار میدهد. سعی کنیم گناهان را کم کنیم، سعی کنیم گناه نکنیم اگر گناهی از ما صادر شد فوراً توبه کنیم، اگر حرف لغوی زدیم جبران کنیم و عذرخواهی کنیم، اما همین میشود یک نقطه سیاه در قلب، اگر قلب این حالت را پیدا کند انسان بیچاره میشود، تا جوان هستید نگذارید دل سیاه شود، با هرکس رفاقت نکنید، رفیق خوب پیدا کنید، رفیقی که به شما تذکر بدهد، چه بسا اگر یک مؤمن دلش از ما گرفت سالها ما را عقب بیاندازد و توفیقات را از ما بگیرد.
حضرت علی(علیه السلام) در مورد حفظ زبان میفرمایند حِفْظُ اللِّسَانِ وَ بَذْلُ الْإِحْسَانِ مِنْ أَفْضَلِ فَضَائِلِ الْإِنْسَانِ. [5] عالی ترین فضیلت انسان این است که زبان خود را حفظ کند و خوبیها را بذل نماید، بذل خوبی تنها بذل مال نیست، علم، اخلاق، کلام را به دوستان خود بذل کنید، به دوستان خود یاد بدهید که خوب حرف بزنند وَ بَذْلُ الْإِحْسَانِ مِنْ أَفْضَلِ فَضَائِلِ الْإِنْسَانِ.
حضرت علی(علیه السلام): مِنَ الْإِيمَانِ حِفْظُ اللِّسَانِ. [6] از نشانههای ایمان حفظ زبان است، همانطور که علامت عقل است علامت ایمان هم هست.
قرآن میفرماید: ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيد [7] اینطور نیست که انسان هرچه گفت همین بود و تمام شد، تمام حرفهای ما در فضای عالم پخش شده، همه حرفهایمان را هم قیامت جلوی ما میآورند، خداوند قیامت انسان را حاضر میکند و تمام حرفهای انسان را میآورد و نوع اینها حقالناس است، غیبتها، تهمتها، دل شکستنها حقالناس است، باید جبران کرد گردنهای است در قیامت که تا این حق الناسها را رد نکنی از آن نمیتوانی عبور کنی هرچه در عمرت تحصیل کردی عبادت کردی باید بدهی تا طرف را راضی کنی همه را دادی دیگر چیزی نداری باز راضی نشد باید بار گناهان آنها را قبول کنی باید به اینها ایمان داشته باشیم.
اما زبان آفات بسیاری دارد که از جمله آنها:
1-دروغ و کذب است که از بزرگترین گناهان است، حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: يَنْبَغِي لِلرَّجُلِ الْمُسْلِمِ أَنْ يَجْتَنِبَ مُوَاخَاةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ يَكْذِبُ حَتَّى يَجِيءَ بِالصِّدْقِ فَلَا يُصَدَّقُ.[8] کسیکه خود را مسلمان میداند شایسته است از سروکار داشتن با دروغ بپرهیزد، زیرا دروغ کار انسان را به جایی میرساند که سخن راستش را هم کسی باور نمیکند، یعنی زن و بچه، برادرانش او را تصدیق نمیکنند. چه دردی بالاتر از اینکه همان نزدیکان انسان قول انسان را قبول نکنند و بگویند دروغگو است.
2-یکی دیگر از آفات زبان ذو الوجهین یعنی دورو بودن است، در پیشرو یکطور برخورد میکنند و پشت سر بهگونهای دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: يَجِيءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ذُو الْوَجْهَيْنِ دَالِعاً لِسَانُهُ فِي قَفَاهُ وَ آخَرُ مِنْ قُدَّامِهِ يتلهبا [يَتَلَهَّبَانِ] نَاراً حَتَّى يَلْهَبَا جَسَدَهُ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ هَذَا الَّذِي كَانَ فِي الدُّنْيَا ذَا وَجْهَيْنِ وَ لِسَانَيْنِ يُعْرَفُ بِذَلِكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. [9]روز قیامت انسان دو رو را میآورند درحالیکه يك زبانش از پشت گردنش و زبان ديگرش از جلو بيرون آمده است و در آتش شعلهور است تا همه بدنش را در آتش شعلهور نمايند. سپس درباره او مىگويند: اين همان كسى است كه در دنيا دو چهره و دو زبان داشت، و در روز قيامت با همين خصوصيات او را خواهند شناخت. چون همه اعمال و صفات انسان در قیامت بروز میکند، اعمال مخفی همه آشکار میشود، و اینگونه محشور شدن در قیامت نشانه درو بودن است. این دورویی در شأن انسان مؤمن نیست. امام باقر(ع) فرمودند: بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ يَكُونُ ذَا وَجْهَيْنِ وَ ذَا لِسَانَيْنِ يُطْرِي أَخَاهُ شَاهِداً وَ يَأْكُلُهُ غَائِباً إِنْ أُعْطِيَ حَسَدَهُ وَ إِنِ ابْتُلِيَ خَذَلَهُ.[10] بدترین بندگان بندهای است که دارای دو چهره و دو زبان باشد در حضور از برادرش تعریف کند و در پشت سر او را مذمت نماید.
حکیمی از حکماء حکیمی دیگر را زیارت کرد و خبر داد به او چیزی را که از آن خبر نداشت، حکیم گفت: مدتی بود که تو را نمیدیدیم، حالا که آمدی با سه جنایت وارد شدی اول: برادر مرا نزد من مبغوض قرار دادی، بدی او را گفتی، که تبعاً این مسأله در انسان اثر میکند، این یک جنایت. دوم: قلب من فارغ بود، به او فکر نمیکردم، قلب مرا به او مشغول کردی، این هم یک جنایت است که انسان دل فارغ کسی را مشغول کند. و سوم: خودت را متهم کردی، تا به حال امین بودی اما از این به بعد متهم به خیانت هستی. یعنی نگه نداشتن زبان برای این فرد سه امر را به همراه داشت که هم به خود او ضرر رسانید و هم به دیگری.
اگر میخواهید در زندگی موفق باشید، باید برنامهریزی کنید، سعی کنید در سخن و حرفی که میخواهید بزنید دقت کنید، سعی کنید خود را به امور مهم، درس و بحث و مطالعه مشغول کنید، اغلب این حرفهای بیهوده که باعث بدبینی میشود در اثر بیکاری است، اگر کار انسان زیاد باشد و برای خود برنامهریزی کند وقت کمتری برای او میماند تا در این رفتوآمدها و معاشرتها دچار حرفهای بیهوده و لغو شود، کمتر جلساتی است که اینگونه نباشد، در اکثر جلسات ما حرفهای بیهوده زیاد گفته میشود، در جلساتی مثل جلسات علماء بیشتر مطالب فقهی و علمیبیان میشود اما جلسات مردم عادی اینگونه نیست، اگر برنامهریزی کنیم که در فلان ساعت مطالعه کنیم در فلان ساعت بحث و درس باشد، فلان ساعت بخوابیم که بیداری سحر داشته باشیم دیگر وقت خود را به راحتی از دست نمیدهیم اما وقتی اینها نبود نخواستی اهل سحر باشی همه کار میکنی.
منبع: (مباحث درس اخلاق سال 90 – 89)
[1]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص470
[2]. عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص403، الفصل الثاني باللام الزائدة في لام الأصل …..
[3]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص497، [144] 148 …..
[4]. سوره بلد، آیات 10و 9و 8
[5] . عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص233، الفصل الثاني باللفظ المطلق …..
[6] . عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص468، الفصل الثاني بالميم المكسورة بلفظ من …..
[7] . سوره ق، آیه 18
[8]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج2، ص341، باب الكذب …..
[9]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص269، عقاب من كان ذا وجهين و ذا لسانين …..
[10] . الكافي (ط – الإسلامية)، ج2، ص343، باب ذي اللسانين …..